ناظم دباغ، نماینده اقلیم کُردستان عراق در ایران در بخش اول گفتگو، به تشریح شکل گیری اتحادیه میهنی کردستان عراق پرداخت و در بخش دوم گفتگو با آوا دیپلماتیک به موضوع نقش خود در اعلام خبر دستگیری صدام حسین و روابط سردار سلیمانی فرمانده سپاه قدس، با نیروهای اقلیم کردستان می پردازد.

گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با آقای ناظم عمر دباغ

نماینده اقلیم کُردستان عراق در ایران

خبر دستگیری صدام حسین برای اولین توسط آقای طالبانی در شهر قصر شیرین رسانه ایی شد، آیا شما هم در جریان این خبر قرار داشتید؟

داستان انتشار خبر دستگیری صدام حسین از من آغاز می شود. قرار بود آقای طالبانی به ایران سفر داشته باشد و از وظایف من این است که سفر های ایشان را هماهنگ کنم تا همه چیز به خوبی پیش رود. من با معاون آقای طالبانی آقای “کوسرت رسول علی” هماهنگ بودم که آیا آقای طالبانی حرکت کرده است یا خیر و در حال حاضر کجا هستند؟ او به من گفت ناظم یک خبر خوش، صدام دستگیر شد.

چگونه آقای کوسرت رسول علی از دستگیری صدام حسین مطلع شده بود؟

نیروهای آقای کوسرت رسول علی در لو دادن مخفی گاه صدام حسین نقش داشتند و او از این طریق مطلع بود، این خبر تا آن موقع هم جایی منتشر نشده بود.

سمت آقای کوسرت رسول علی در آن مقطع زمانی چه بود؟

عضو دفتر سیاسی آقای طالبانی بود. آقای کوسرت رسول به من گفت این خبر را منتشر کن که من گفتم افتخار این کار باید با آقای طالبانی باشد. برای همین با رسانه های ایرانی تماس گرفتم و گفتم که آقای جلال طالبانی خبر خیلی مهمی دارد و برای همین منظور به قصر شیرین بروید و از او بپرسید تا به شما بگوید. من و کوسرت رسول علی هم با آقای طالبانی تماس گرفتیم و به او گفتیم که خبرنگارها خواهند آمد و شما خبر دستگیری صدام را منتشر کنید.

پس هماهنگی انتشار خبر دستگیری صدام را شما انجام داده بودید؟

بله

آیا در زمانی که صدام را اعدام کردند شما در ایران بودید؟

بله، یک روزنامه ژاپنی و حتی روزنامه لوموند از من پرسیدند شما به عنوان یک کُرد چه مجازاتی را برای صدام حسین پیشنهاد می کنید؟ من گفتم حقوق بشر اجازه نمی دهد و گرنه حکم خوبی را برای او در ذهن دارم.

از من پرسیدند این حکم چیست؟ گفتم او را زنده نگه می دارم و هفته ای یکبار در یکی از موزه­های عراق وی را داخل قفس قرار می دهم تا مردم او را ببینند و از لحاظ روانی خُرد شود، الان که اعدام شد برای عده ای قهرمان محسوب می شود.

آقای بارزانی و طالبانی با هم به توافق رسیدند تا اقلیم کُردستان بین طرفداران این دو تقسیم شود، این انسجام چطور به دست آمده است؟

در درجه اول باید بگویم اختلافات خیلی خونینی بین دو طرف وجود داشت که از این بابت متاسف هستیم، ولی وقتی منطق بر شرایط حاکم شود هیچ جنگی نیست که به آشتی ختم نشود.در واقع یک دست هم صدا ندارد پس باید منطق دو طرفه حاکم باشد. وقتی دو طرف به توافق رسیدند فهمیدند که باید قدرت را بین خود تقسیم کنند و هیچ کدام نمی تواند آن یکی را محو کند. درست مانند آمریکا که دو حزب جمهوری خواه و دموکرات فعالیت می کنند و هر کدام برای مدتی قدرت را در دست می گیرند اما نکته مهم اینجاست که هر دو مطمئن هستند وقتی قدرت را در دست ندارند برایشان اتفاق بدی نخواهد افتاد. در کُردستان عراق هم این دو حزب به این نتیجه رسیدند بهترین کار برای حفظ آینده کُردها، وحدت بین این دو گروه است زیرا اگر این کار صورت نگیرد نمی توان بحران را حل کرد.

چگونه این توافق محقق شد؟

این توافق در نتیجه اعتقاد به این مساله اتفاق افتاد که اگر متحد نباشیم، یک نیرو و یک سیاست نداشته باشیم نمی‌توانیم آینده مناسبی درست کنیم، برای همین مام جلال هر اقدامی برای این توافق انجام داد، زمانی که جبهه‌ی کُردستانی تشکیل شد، قیام صورت گرفت. انتخابات پارلمانی انجام شد و حکومت اقلیم شکل گرفت، اولین کابینه به ریاست دکتر فواد معصوم و اولین رییس مجلس به عهده مرحوم جوهر نامق بود. انجام تلاش‌های مام جلال در این اقدامات محقق شد به ویژه بعد از توافق واشنگتن و تلاش‌های خانم آلبرایت. یکبار مام جلال می‌خواستند از طریق ترکیه به کُردستان برگردند و تصمیم گرفته بودند برای اولین بار بعد از جنگ داخلی از طریق مرز ابراهیم خلیل که تحت کنترل حزب دموکرات بود به کُردستان برگردد، در ارتباط و مشورت با دفتر سیاسی همه هم نظر بودند که حرکت مناسبی نیست و گفتند که این موضع اتحادیه را زیر سوال خواهد برد، فقط یک نفر یعنی دکتر برهم صالح گفتند به عنوان اتحادیه بله اما در راستای منافع کُرد و مردم حرکت مناسبی است و در راستای تامین منافع مردم کُرد است و مام جلال هم گفت منم برای مردم کار می‌کنم نه اتحادیه و تصمیم گرفت و از راه ابراهیم خلیل و دهوک برگشت. بعد از اینکه به سلیمانیه رسید تلاش زیادی برای میانجیگری شد اما نتیجه‌ای نداشت. شب خواستار تماس تلفنی با کاک مسعود می‌شود و با او صحبت می‌کند و می‌گوید فردا خودم و راننده‌ام نهار میهمان شما خواهیم بود. کاک مسعود فورا دفتر سیاسی پارتی را گرد می‌آورد و می‌گوید مام جلال را می‌شناسم، تنها خواهد آمد و تمام توان خود را برای حفاظت از او در طول مسیر به کار بگرید. این برنامه انجام شد و نتیجه نیز توافق استراتژیک اتحادیه و پارتی بود.

به نظر می رسد که فضای حاکم بر اقلیم کُردستان در حال دو قطبی شدن است، درست است؟

بله، نوعی فضای دوقطبی دیده می‌شود، این نیز نتیجه نوع اندیشه‌ی سیاسی و ارتباطات متفاوت و شیوه‌ی تقسیم جغرافیای سیاسی و نزدیکی به مرزها با ایران و ترکیه است، که همواره مام جلال می‌گفتند جغرافیا قابل تغییر نیست. کُردستان بعد از جنگ چالدران به دو بخش صفوی و عثمانی تقسیم شد، بعد از جنگ جهانی اول و سقوط عثمانی به چهار بخش تقسیم و سوریه و عراق نیز به نقشه جدید افزوده شد.

آیا شما به کُردستان بزرگ اعتقاد دارید؟

چرا نداشته باشم؟! چرا فارس ها افتخار می کنند که کشوری به عنوان ایران دارند؟ کُردها را اگر جمع کنید از 40 میلیون نفر بیشتر هستند. من تاریخ را برای شما تعریف کردم. چرا ما نباید رویای کُردستان بزرگ را در سر داشته باشیم؟ در واقع باید حقوق ملی گرایانه من به عنوان کُرد در چارچوب قانون اساسی عراق حفظ شود و شهروند درجه دو در عراق نباشم. وقتی رئیس جمهوری امروز عراق کُرد است باعث خوشحالی می شود. قبلا نمی توانستیم حتی نگهبان کاخ ریاست جمهوری باشیم اما الان معاون رئیس مجلس، قبلا وزیر خارجه و الان وزیر اقتصاد و رئیس جمهور عراق کُرد هستند این موضوع باعث خوشحالی است. خیلی از افراد به من مراجعه می کنند و درباره آینده کُرد سوال می کنند. من مبارزه سیاسی را چرا امروز قبول دارم؟ چون اگر من به دنبال حقوق بشر باشم یکی از این حقوق ها، مسائل ملیتی و قومیتی است. فرض کنیم یک نفر بگوید من کُردم، پس حق دارد به زبان کُردی صحبت کند. حق دارد در مدرسه و دانشگاه به زبان کُردی صحبت کند، حق دارد معاون، نگهبان، استاد دانشگاه یا وزیر شود. این یکی از مفاد حقوق بشر است. اجازه بدهید یک مثال بزنم که برای سفیر ترکیه در ایران هم به کار بردم. به او گفتم که من به عنوان یک کُرد آواره شدم و به هلند رفتم. شهری که در آنجا بودم نزدیک به 300 خانواده زندگی می کرد. اگر هر کدام از آنها یک فرزند داشته باشند برابر با 300 شاگرد می شد. حالا شما 100 شاگرد فرض کنید. ما می خواستیم که فرزندانمان زبان کُردی را فراموش نکنند برای همین منظور به شهرداری مراجعه کردیم، از طریق فردی که مسئول ارتباط بین پناهندگان و مسئولین دولتی بود تقاضای خود را مطرح کردیم که تمایل داریم فرزندانمان زبان کُردی را یاد بگیرند، در پاسخ گفت با این پیشنهاد موافق هستیم ولی شرط هایی داریم، اول اینکه تعداد دانش آموزان شما نیابد از 20 نفر کمتر باشد، دوم اینکه یک معلم برای تدریس پیدا کنید بقیه موارد به عهده ما خواهد بود. پس وجود کُردستان بزرگ امر دشواری است و شرایط خاص خود را می‌طلبد و در آینده قابل تحقق است، اما در حال حاضر هر قسمت کُردستان باید در چارچوب قانون اساسی همان کشور از حقوق قانونی و سیاسی خود برخوردار شود.

آیا شما از خودمختاری کُردها در سوریه هم حمایت می کنید؟

ما از به دست آوردن حقوق کُردها در همه جای دنیا حمایت می کنیم ولی به این معنی نیست که ما همه کاری را برای این منظور انجام بدهیم، بلکه آنها باید خودشان مشکل را حل کنند. در چارچوب قانون اساسی همان کشور، حقوق خود را تعیین کنند.

درگیری های مرزی شدیدی در مرز اقلیم کُردستان و کشور ترکیه وجود دارد، تا چه اندازه نقض آتش بس بین ترکیه و پ ک ک، باعث تشدید این تنازع شده است؟

جنگ میان ترکیه و پ.ک.ک مسلما ناآرامی و جنگ زیادی به دنبال داشته است. سرآغاز تاسیس پ.ک.ک و نیروهای دیگر تاکنون بیش از ٢٧ سال است که می‌توان گفت بیش از ٢٧ بار حمله ارتش ترکیه به کُردها و پ.ک.ک صورت گرفته است، اما نتیجه چی بوده است؟ تداوم آوارگی و نابودی و جنگ. مسلما نهایتا باید با صلح حل شود، در جنگ همه زیان می‌بینند. ترکیه بعد از شش سال وارد فاز صلح با اسراییل شد، آن همه اصرار ترکیه با روسیه، نهایتا به عذرخواهی ترکیه از روسیه منجر شد، با کُردها نیز باید همان راه را طی کند.

روند مبارزه با داعش را چگونه پیش بینی می کنید؟ آیا آمریکا و دولت مرکزی از پیشمرگ ها در روند مبارزه با داعش حمایت می کنند؟

من درباره داعش نظرات خاصی دارم. یک روز بعد از اینکه موصل توسط داعش اشغال شد من این ایده را در روزنامه های ایرانی مطرح کردم که نباید خوشحال شویم، حتی تعدادی از مقامات کُرد از لفظ عراق بعد از موصل استفاده کردند. من همچنین گفتم که آینده خوبی را متصور نیستم چون چه داعش بتواند بغداد را تصرف کند یا نکند، بعد از مدتی به کُردستان حمله خواهد کرد. برای همین منظور که داعش یک خطر برای کُردستان است ابتدا باید به دنبال دلایل پیدا شدن داعش باشیم، دوم باید دلایل زنده ماندن داعش را پیدا کنیم که اقتصاد و نفت است. سوم باید اهداف داعش را درک کنیم، چهارم اهداف کسانی که داعش را حمایت می کنند را بفهمیم که به دنبال تخریب کُردها، تصرف نفت کرکوک و رساندن داعش به مرزهای ایران هستند.

بر پایه اظهارات شما، داعش برای رسیدن به اهداف خود باید از مسیر کُردستان عبور کند؟

بله درست است، من همان موقع نظر خودم را گفتم که اگر ایران از اقلیم کُردستان حمایت نکند باید در مرزهای خودش با داعش بجنگد. خوشبختانه پیشمرگه ها در همان مراحل اولیه مقاومت کردند و زمانی که خطر حس شد، اجازه ندادند تا داعش بیشتر پیشروی کند ولی نباید فراموش کرد که در پیروزی این مقاومت نیز کمک های خارجی یکی از عوامل اصلی محسوب می شود. یکی از کشورهایی که از همان ابتدا با ما همکاری داشت جمهوری اسلامی ایران بود، بعد از آن آمریکا، بریتانیا، فرانسه و کشورهای دیگر وارد عمل شدند. اینجا برای من این نکته جالب است که دولت و کشورهایی که قبلا نظام عراق را بر علیه کُردها حمایت می کردند امروز در حال حمایت از ما هستند و در مقابل دوستانی که با یکدیگر هم پیمان بودیم و عراق جدید را ساختیم، با ما جنگ می کنند. من معتقدم داعش از بین نمی رود ولی ضعیف خواهد شد، اگر به آرشیو خبرگزاری ها مراجعه کنید حدود 7 ماه پیش گفتم که ورود روسیه به درگیری های سوریه معنای خاص خود را دارد، در واقع بعد از غیبت طولانی روسیه سرانجام بهانه ای پیدا کردند تا به منطقه بازگردند و به همین منظور با قدرت با داعش می جنگند. البته از یک مرحله به بعد نبرد روسیه با داعش با منافع آمریکا و برخی کشورها در تضاد خواهد بود. سوال اینجا است که بعد از آن چه خواهد شد؟ من فقط در پایان یک علامت سوال گذاشتم، خیلی از افراد با من تماس گرفتند که جواب این سئوال چیست که من پاسخ دادم در آینده همه چیز روشن می شود. بعد از ورود روسیه به سوریه و جنگ با داعش، آمریکا سریعا وارد جنگ با داعش شد، چون وقتی آمریکا در جنگ با عراق پیروز شد به متحدین خود به اندازه ای که در این نبرد شریک بودند اجازه استفاده از منابع عراق را داد. آمریکا فکر کرد دوباره همین کار را می تواند در سوریه و منطقه اجرا کند ولی شرایط اینبار متفاوت است و پس از توافق 1+5 قدرت ایران نیز در منطقه بیشتر شده است. اگر آمریکا با کشورهایی که در جبه ضد داعش می جنگند، شریک نشود بعد از پیروزی در سوریه بر بحث استفاده از مزایای این کشور، با هم پیمانان خود مشکل پیدا خواهد کرد. هرچند هر دو طرف تلاش می کنند به کُردها کمک کنند ولی ترسی من از آینده است که سرنوشت کُردها در بین منافع دو قدرت بزرگ دنیا یعنی روسیه و آمریکا چه خواهد شد؟ بعد از شکست داعش، چه بر سر نیرو مسلح ما خواهد آمد؟ امروزه به علت قهرمانی کُرد و نیروهای پیشمرگه، آمریکا و بسیاری از کشورها از پیشمرگه حمایت می‌کنند، امیدوارم این حمایت فقط برای زمان جنگ و مختص پیشمرگه نباشد، بلکه معطوف به ملت کُرد و سیستم سیاسی کُردستان باشد.

چرا نگران آینده کُردستان پس از پایان جنگ با داعش هستید؟

شما از من خیلی جوان تر هستید و امیدوارم عمر طولانی داشته باشید و موقعی که صلح در منطقه برقرار شد آینده کُردها را ببینید. باید به این نکته توجه داشته باشید که در اقلیم کُردستان عراق مشکل داعش وجود دارد، در ترکیه مشکل کُردها بود داعش هم اضافه شده است، در سوریه هم وضعیت مانند ترکیه است. داعش بیرون از مرزهای ایران نیز باعث ایجاد نگرانی هایی شده است هرچند در داخل مرزهای ایران هم مشکلات کوچکی ایجاد کرده ولی ایران با توجه به قوی بودن کنترل امنیت توانسته است تا جلوی بروز حوادث را بگیرد. برخی کشورها نیز نیروهای خود را برای مبارزه با داعش اعزام کردند و تعدادی از اتباع آنها هم به داعش پیوسته اند. چند وقت پیش جلسه ای با کنسول ژاپن داشتم که اعلام کرد دو فرد ژاپنی برای داعش مبارزه می کنند. دلیل آن هم این است که روابط اجتماعی گسترش پیدا کرده است مثلا یک خانم ژاپنی با یک مسلمان ازدواج می کند یا برعکس. البته هر فردی که بخواهد به نام اسلام جهاد کند به سوریه و عراق می رود و در چنین شرایطی اگر داعش شکست بخورد سرنوشت آنها چه خواهد شد؟ پس برای تحقق امنیت و آرامش منطقه، می‌ترسم در توافق میان کشورها با همدیگر، کُرد قربانی مسیر نابودی داعش شود.

آیا امکان حضور پررنگتر داعش در اروپا وجود دارد؟

بله، در واقع اگر مدارک محکمی وجود نداشته باشد که این فرد برای داعش جنگیده است خیلی راحت به خانه باز می گردد و به زندگی خود آرام ادامه می دهد، تا گروه جدیدی مانند داعش به وجود بیاید به همین دلیل من می گویم حتی اگر داعش از بین برود در آینده نوه او وجود خواهد داشت.

اجازه دهید که از موضوع داعش فاصله بگیریم و به موضوع استقلال کُردستان بپردازیم. در همین رابطه آقای جیمز جفری سفیر سابق آمریکا در عراق خاطرنشان کرده است که آمریکا از روند استقلال کُردستان حمایت نمی کند، زیرا این منطقه مانند اسرائیل نمی تواند امنیت خود را حفظ کند. دیدگاه شما در این مورد چیست؟

من خودم نیز همین را می گویم، وقتی گفتم شرایط مساعد نیست یعنی مشکلاتی وجود دارد، امام علی (ع) می فرماید: آرزو می کنم آن کسی که با من دشمنی می کند، عاقل باشد. این سخن یعنی اینکه دوست دارم دشمن من عاقل باشد، در واقع داشتن دشمن عاقل به ارزش خود آدم می افزاید. در واقع ما کُردها را نمی شود نادیده گرفت، پس وقتی هستیم، چه به عنوان کُرد چه به عنوان هموطن عراقی، حقوقی خواهیم داشت اما دولت مرکزی بودجه ما را قطع کرده و عامل اصلی شرایط موجود است. هم اکنون با اینکه رئیس جمهوری عراق یک کُرد است ولی وی در بغداد اختیاراتی ندارد. این در حالی است که ما شریک ساخت عراق جدید بودیم و باید در مدیریت کشور هم شریک باشیم ولی این حضور تشریفاتی است. به یاد داشته باشید که معاون صدام حسین هم کُرد بود، یک بار یک هیئت نزد او رفته بودند با یک واسطه مقدمات آزادی یک زندانی را فراهم کنند. او پاسخ داد که این کار یک واسطه بزرگ می خواهد، افراد حاضر در جلسه گفتند مگر از شما بزرگتر هم هست؟ بعد از صدام حسین شما همه کاره هستید. الان هم وضعیت به همین شکل است اگر در بغداد انفجاری رخ ندهد شما اسمی از رئیس جمهور عراق نخواهید شنید. من معتقدم هیچ کُردی نیست که در پای صندوق رای بگوید من دولت مستقل نمی خواهم حتی اگر من بدانم ایران من را دستگیر و از این کشور اخراج می کند، باز هم اگر از من بپرسید که آیا دولت کُردی می خواهی یا خیر؟ می گویم بله. اما این خواسته من نباید بدون ادامه نظرم منتشر شود که می گویم متاسفانه شرایط آن فراهم نیست و این هدف نیز بسیار دور است.

دیدگاه شما درباره گسترش مناسبات اقتصادی بین ایران و اقلیم کُردستان عراق چیست؟

ترکیه اولین کشوری بود که از طریق لوله نفت و گازطبیعی اقلیم را وارد کرد، اما لازم است این نکته هم گفته شود که ایران اولین کشور و اولین همسایه ما بود که اجازه داد از روز اول نفت اقلیم از راه خاک ایران صادر شود و به سمت بازارهای فروش برود.

شما به این نکته اشاره کردید که تجارت می تواند به شکل خودکار امنیت را به همراه داشته باشد. در این باره کمی بیشتر توضیح می دهید؟

بله، زمانی که بازاری آزاد و فعال بخواهی، مسلما بایستی امنیت را مدنظر قرار دهی، نباید از ترس امنیت، بازار تعطیل شود، بلکه امنیت بازار را افزایش دهیم، همچنان که ترکیه به سمت آزادسازی بازار روی آورد و فعالش کرد، بعدا خواستار امنیت شد. پس زمانی که تجارت و سرمایه‌گذاری وجود داشته باشد همه در تلاش برای تامین امنیت و آرامش خواهند بود. قبلا گفته می‌شد سیاست از لوله تفنگ‌ها می‌آید امروزه می‌توانیم بگوییم سیاست و تجارت از لوله نفت خارج می‌شود.

شما گفتید نگاه امنیتی به مرزهای ایران و اقلیم کُردستان باید کم شود این در حالی است که گروهی به نام عقاب های آزاد کُردستان با نیروهای نظامی ایران در مناطق مرزی درگیری مسلحانه داشته است، برخی می گویند پایگاه این گروه نظامی داخل عراق است، آیا همین مشکلات باعث نمی شود تا مقامات ایرانی نسبت به وضعیت موجود نگاه امنیتی داشته باشند؟

به دو نکته باید توجه کرد، اول اینکه پایگاه نیروهای کُرد ایرانی در اقلیم کُردستان بوده و هست.

از سال 1986 میلادی که با جمهوری اسلامی ایران توافق کردیم برنامه هماهنگی نظامی داشته باشیم یکی از مواردی که مورد بحث قرار گرفت این بود که گروه های ایرانی که در مناطق تحت نفوذ اتحادیه میهنی کُردستان حضور دارند چه سرنوشتی خواهند داشت؟ در واقع آن گروه ها را صدام حسین در این مناطق مستقر کرده بود و زمانی که آن مناطق را تصرف کردیم این مناطق به سلطه ما درآمد. ما با جمهوری اسلامی ایران توافق کردیم که این افراد را اخراج نکنیم چون ممکن است صدام حسین به ما حمله و از منطقه بیرون کند اما قول دادیم هیچ گروهی ایرانی در مناطق تحت نفوذ ما به ایران حمله نکند یا از خاک ما بر علیه ایران استفاده نشود، همچنین توافق کردیم که به واسطه ارتباطات دوستانه ای که با ایران داریم به پادگان های آن ها حمله نکند. در کل این یعنی استقرار امنیت در منطقه. من شخصا به عنوان مسئول اداره گمرک و لجستیک با گروه هایی که در آن مناطق بودند صحبت کردم. یکی از این تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) بودند، که حتی با مسئول آن گروه دعوای لفظی پیدا کردم. چون در آن زمان قدرت کافی داشتیم به آنها 24 ساعت وقت دادیم که اگر این شرایط را قبول نمی کنند منطقه را ترک کنند. آن ها نیز پس از منهدم کردن ساخت و سازهای خود از منطقه رفتند. هرچند به خاطر همین موضوع علیه من در پاریس تعداد زیادی اطلاعیه صادر کردند. بقیه گروه ها و حتی شاخه ای از سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران که از گروه اصلی منشعب شد نیز این شرایط را پذیرفت هرچند که این گروه نیز بعدها از اقلیم کُردستان خارج شد. گروه هایی مانند دموکرات و کومله نیز شرایط را قبول کردند و ماندند. این توافقات ادامه داشت تا زمانی که حکومت اقلیم کُردستان تشکیل شد بعد از آن هم به این قانون پایبند بودیم. پس زمانی که منافع مشترک تامین شود، می‌توان امنیت برقرار کرد.

آیا این موضوع صحت دارد که برخی گروه های مخالف از خاک اقلیم کُردستان برای حملات نظامی به ایران استفاده می کنند؟

من نمی توانم بگویم استفاده می شود یا خیر، اما باید به این نکته توجه کرد که به دنیا آمدن ما نتیجه چند دقیقه همبستری پدر و مادر است، هر فعالیتی که رخ می دهد حتما دلیلی هم دارد، پس باید تشخیص دهیم این حملات از کجا ریشه می گیرد. بگذارید خاطره ای برای شما تعریف کنم، حدود 3 الی 4 سال پیش در ارتفاعات جاسوسان و سردشت بین پژاک و ایران یک درگیری نظامی پیش آمد. یکی از فرماندهان پژاک با من تماس گرفت و با لحنی تندی گفت ما شرایط را قبول نخواهیم کرد، نیروی نظامی داریم و آماده حمله هستیم. من خیلی عصبانی شدم و به او گفتم شما همین تعداد نیرو را داشتید و حمله کردید، الان هم 7 جنازه نیروهای شما در خاک ایران جا مانده است. قصد دارید دوباره حمله کنید و چند جنازه دیگر باقی بگذارید یا فرصت می دهید من با یک احوالپرسی ساده این جنازه ها را برای شما پس بگیرم. بعد از این مکالمه تلفنی من به رابط اصلی بین آقای طالبانی و پژاک تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم. او به من گفت آقای دباغ شما کار خود را انجام دهید. سپس ما توانستیم 7 جنازه را پس بگیریم و هماهنگ کنیم تا در منطقه ای که جنازه ها قرار داشت دو طرف با هم جلسه ای داشته باشند و مناطقی که دست پژاک بود را تحویل بگیرند. که بدون کشتار و جنگ، مناطق ردوبدل شد و امنیت مرزی برقرار شد.

آقای ژوزف دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در دیدار با آقای مسعود بارزانی اعلام کرد که آمریکا حقوق ماهیانه بخشی از پیشمرگه ها را تقبل می کند، آیا این پرداخت انجام شد؟

بله، آنها می دانند که ما بحران مالی داریم و دولت مرکزی عراق هم درگیر جنگ است و به ما بودجه کافی نمی دهد. قرار داد این پرداخت نیز امضا شده است. بودجه ای که آمریکا برای این کار در نظر گرفته است حدود 426 میلیون دلار می شود ولی مشخص نیست که این پول مستقیما به خود اقلیم کُردستان پرداخت می شود یا به دولت عراق داده می شود.

رابطه شما با برخی از نظامی های ایران جالب توجه است. در زمان جنگ ایران و عراق، شما مسئولیت امور لجستیک در جبهه های ایران را بر عهده داشتید. هم اکنون رابطه شما با نظامیان ایرانی چگونه است؟ شما رابطه صمیمی هم با سردار سلیمانی دارید. کمی درباره این روابط توضیح دهید.

پارسال بود که روزنامه جوان با من مصاحبه کرد و من از آقای سلیمانی تعریف کردم و گفتم که او فردی صادق، مجاهد و بسیار شجاع است و هر وقت با فردی ارتباطی برقرار می کند به شدت وفادار خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران، در گذشته به کُردهای عراق کمک می کرد، هم اکنون نیز کمک رسانی می کند و فکر می کنم در آینده هم کمک خواهند کرد چون ما با هم جغرافیا، نژاد و آینده مشترکی در منطقه داریم. مرزهایی که کُردها در آن حضور داشته باشند بسیار امن تر از این خواهد بود تا گروه دیگری حضور داشته باشد پس چرا کُردها دوست نزدیک ایران نباشند؟ به اعتقاد من دیدگاه ایران نسبت به کُردها و روابط با آنها مثبت است، البته شرایط به شکلی پیش رفته که تصمیمات ایران در منطقه در اقدامات روزانه سردار سلیمانی منعکس می شود ولی به خوبی می دانیم که همه تصمیم گیری ها با شخص سردار سلیمانی نیست، مواردی که نیاز به قانون داشته باشد به عهده رئیس مجلس و رئیس جمهور است، مواردی که نیاز به مشاوره و راهنمایی داشته باشد با شخص رهبر معظم انقلاب است، اما آقای سلیمانی مجری این تصمیمات است و زمانی که مجری واقعا نظرش با این تصمیمات همسو باشد به طور قطع نتایج بسیار مثبت تری در پی خواهد داشت. سردار سلیمانی به عنوان شخصی که تصمیمات و کارهای برون مرزی جمهوری اسلامی را اجرا می کند، اعتقاد کاملی به این هم پیمانی و دوستی دارد و به طور جدی برای این افراد کار می کند.

رابطه سردار سلیمانی با مسئولین رده بالای کُرد مانند آقایان مسعود بارزانی و جلال طالبانی چگونه است؟

تا این لحظه به غیر از روابط مثبت هیچ چیز دیگری ندیدم. سردار سلیمانی بارها با این دو نفر دیدار کرده اند، تلفنی صحبت می کند و بعضی اوقات پیام‌هایی میان آنان ردوبدل می‌شود.

تا کنون برنامه دیداری بین سردار سلیمانی و آقای طالبانی هماهنگ کرده اید؟

در زمانی که آقای طالبانی در راس قدرت بود حتی پیش می آمد که به خاطر سردار سلیمانی هفته ای دوبار به عراق می رفتم و حتی مواردی بوده که صبح به بغداد می رفتم و شب بر می گشتم. جالب است که بدانید که از آخرین دیدار سردار سلیمانی با مسئولین کُرد کمتر از 2 ماه می گذرد.

آیا شما در این جلسات حضور دارید؟

بستگی به شرایط جلسه دارد مثلا شرایطی پیش آمد که من در جلسه قبلی حضور داشتم.

آیا سردار سلیمانی از مسیرهای کُردستان برای رفتن به جبهه های مبارزه با داعش استفاده می کند؟

سردار سلیمانی در بغداد یا اقلیم کُردستان هم از طریق زمینی و هم هوایی مسیر های خاص خود را دارد.

آیا در طول این جلسات ممکن است اتفاقات جالبی روی دهد که به عنوان خاطره بتوانید مطرح کنید؟

یک خاطره برای شما تعریف کنم. زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور بود با آقای طالبانی در یک سفری که آمده بودند تهران و سمت رئیس موقت شورای حکومت عراق در بغداد را برعهده داشتند دیدار کردند. در آن جلسه آقای خاتمی به آقای طالبانی گفت که من دعا می کنم شما رئیس جمهور شوید و البته این اتفاق هم روی داد و زمانی که دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی تمام شد آقای طالبانی رئیس جمهور شد. بعد از این در سفر بعدی آقای طالبانی به ایران، آقای طالبانی به آقای خاتمی گفت دعای شما هم مستجاب شد، آقای خاتمی گفت بله اگر دعای خیری بکنم سریع قبول می شود چون خدا کریم است. آقای طالبانی به آقای خاتمی گفت می شود دعای دیگری بکنید که آقای خاتمی گفت نه کافی است دیگر یک دعا کردیم قبول شد، فقط دعا می کنم انشاا… خدا شما را حفظ کند.

آیا از سردار سلیمانی هم خاطره ایی با یاد دارید؟

به همراه سردار سلیمانی در حال بازگشت از یک ماموریت به ایران بودیم. بدون هیچ تشریفاتی وارد سالن ترانزیت فرودگاه کرمانشاه شدیم که همه مردم حضور داشتند. سردار سلیمانی فقط یک کلاه و عینک داشت و ما کنار مردم عادی نشستیم. چون برنامه به شکلی بود که نمی دانستیم چه ساعتی باز می گردیم برای همین سردار سلیمانی به پای پرواز رفت تا در صورت امکان جای خالی برای رفتن به تهران پیدا کند. مشخص شد که تنها 2 صندلی خالی وجود دارد ولی ما به همراه من نزدیک به 9 نفر بودیم. آقای سلیمانی تصمیم گرفت یک بلیط برای او و یکی برای من در نظر گرفت، ولی این موضوع را رد کردم و گفتم فرد دوم باید رئیس دفتر شما باشد. سردار سلیمانی گفت، شما مهمان من هستید و نماینده آقای طالبانی، ولی من گفتم آقای سلیمانی کاری که فلان فرد برای شما انجام می دهد شاید من نتوانم انجام بدهم پس خواهش می کنم من را معذور بدارید. سردار سلیمانی این حرف من را پذیرفت و به همرانش دستور داد اولین صندلی که خالی شد برای من نگه دارند. سردار سلیمانی و رئیس دفترش به سمت پرواز رفتند ولی بعد از مدتی رئیس دفتر او پیش ما بازگشت. از او پرسیدم چه اتفاقی افتاد که برگشتی؟ گفت اشتباهی صورت گرفته بود و فقط یک صندلی خالی بود و سردار سلیمانی تنها به تهران بازگشت. در واقع بدون اینکه ادعایی داشته باشد و یا درخواست پرواز اختصاصی کند به تهران بازگشته بود. البته من می دانم سردار سلیمانی پرواز و هواپیمای اختصاصی دارد و حتی با این پروازها هم با وی سفر داشته ام. ولی آن روز اوج مردمی بودن سردار سلیمانی را دیدم، او نگفت چون من فلان سمت را دارم، حفاظت باید فرودگاه را ببندد و تشریفات وی.آی.پی را برای من باز کند. کاملا معمولی به فرودگاه رفت و اولین پرواز را سوار شد.

این خاطره شما مربوط به چه سالی می شود؟

بین 6 تا 7 سال پیش بود. اما باید توجه کنید من نمی توانم جزئیات دیگری را بگویم چون برای شخصیت های مثل سردار سلیمانی مسائل امنیتی وجود دارد و نمی توان گفت که چگونه رفت و آمد می کنند.

برای اقلیم کُردستان عراق آرزوی آرامش و ثبات بیشتری را آرزو می کنم.

متشکرم، از شما بابت انجام مصاحبه تشکر می کنم.

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin