سفیر قبرس در ایران از جمله حقوقدانان برجسته این کشور است که اشراف کاملی بر روی تحولات جهان عرب و خاورمیانه دارد. وی معتقد است که برجام می تواند افق های روشنی در مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران با سایر کشورها بگشاید و با توجه به اینکه برجام یک توافق بین المللی است رئیس جمهور آینده آمریکا به لحاظ حقوقی نمی تواند آن را نقض کند. هر چند که برخی از همسایگان ایران، از این توافق بیمناک هستند.

گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با دکتر آندریاس کوزوپس، سفیر جمهوری قبرس در ایران

 لطفا درباره سوابق حرفه ای خود برای مخاطبان ما توضیح دهید. کجا متولد شدید؟ رشته تحصیلی شما چه بود؟

من در قبرس، در شهر ساحلی لیماسول که در جهت مخالف اسکندریه مصر قرار دارد به دنیا آمدم. رشته تحصیلی ام حقوق بود و در بریتانیا به مطالعه گسترده این رشته پرداختم.

چرا بریتانیا را برای ادامه تحصیل انتخاب کردید؟

تا سالهای پایانی دهه 1950، قبرس از مستعمره های امپراطوری انگلستان بود و در نتیجه، بسیاری از ما زبان انگلیسی را به خوبی می دانیم. هنگامی که تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع تکمیلی گرفتم، هیچ دانشگاهی در قبرس دایر نبود که البته این مسله با تغییرات چشمگیری در 25 سال گذشته روبرو بوده است، زیرا اکنون ما 5 دانشگاه داریم که در اروپا و امریکا از اعتبار خوبی برخوردارند. بیشتر مردم مایل به رفتن بودند و مقصدشان هم از 3 یا 4 کشور بیشتر نبود؛ یونان (به دلیل قرابت زبانی)، انگلستان، ایالات متحده و چند جای دیگر. اما درباره رشته حقوق باید گفت که این حیطه کمی عجیب است. زیرا در قبرس ما از نظام قضایی بجا مانده از انگلستان پیروی می کنیم و برای برخورداری از حمایت این قانون، لازم است همگی درون مرز کشور قرار داشته باشیم. چارچوب قضایی در یونان قاره ای است که در بسیاری از مسایل متفاوت است.

آیا فرآیند استقلال قبرس از بریتانیا، زندگی و تحصیلات شما را متاثر کرد؟

از چه جهت؟

بگذارید سوالم را اینگونه بپرسم. شما یک قبرسی هستید که به بریتانیا وارد می شوید، آنهم زمانی که قبرس تمام تلاشش را برای جدایی از این کشور به کار می گیرد. بنابراین، شما را به عنوان کسی می شناسند که استقلال طلب است. از دیدگاه موجود در بریتانیا نسبت به کسانی که برای مطالعه به آنجا سفر می کنند بگویید. فضای دانشگاه و اجتماع را چگونه بود؟

انگلستان نیز مانند دیگر قدرت های استعماری، سعی کرد از فلسفه معروف “تفرقه بیانداز و حکومت کن” بهره ببرد. همه کشورهای استعمارگر، هرکجا که باشند، در اغلب موارد اثراتی را به دلایل سیاسی در کشورهای تحت سلطه خود بجا می گذارند. نباید فراموش کرد که اگرچه کشور ما استقلال خود را در سال 1960 به دست آورد که البته دوران مهمی را در تحقق خواستگاه استقلال طلبانه مردم رقم زد، اما دهه های 1950 و 1960 از لحاظ سیاسی، جهانی و جنبش های ضداستعماری، سالهای مهمی به شمار می آیند.

از سال 1960 که استقلال خود را بدست آوردیم تا به امروز، دو پایگاه مستقل بریتانیایی در جزیره قبرس مستقر مانده اند. در کنار دیگر مسایلی که مطرح بود، این اتفاق را به عنوان بندی از کسب استقلال پذیرفتیم اما این تنها یک روی ماجرا است. این مسله مانند یک داد و ستد است. اگر من به شما پیشنهاد کنم که در صورت موافقت با استقرار دو پایگاه، استقلالتان را به شما می بخشم، بی شک قبول خواهید کرد.

ولی باید بدانید این داستان ارتباطی با ادامه تحصیل من در انگلستان نداشت. زیرا قبرس مانند ایران و دیگر کشورها از منابع طبیعی برخوردار نیست و در نتیجه، مردم قبرس، خانواده ها و در کل، اجتماع تمرکز و سرمایه گذاری خود را بر منابع انسانی قرار داده اند.

دلیل ما برای سفر به انگلستان اعتبار دانشگاهها و کیفیت محتوایی بود که ارائه می شد. این اصلی ترین دلیل برای رفتن به کشوری دیگر است. آنچه در کنار دیگر مسایل، در مورد سفر من صدق می کند این است که ما پیرو نظام قضایی بریتانیا هستیم. پدر من وکیل بود، اما فرصت های مورد نظرش را بدست نیاورد، زیرا از روستا آمده بود و بضاعت آن را نداشت تا از خانواده اش بخواهد وی را به کشوری دیگر بفرستند تا تحصیل کند. بنابراین، خواستگاه بهتری را برای فرزندانش رقم زد. من نیز با تجربه قبلی، می دانستم در صورت تحصیل در این رشته، می توانم در کشور خودم و از سیستم قضایی موجود در آن بهره بگیرم.

چه شد که به دنیای دیپلماسی وارد شدید؟ در این بازه زمانی چه تغییراتی رخ داد؟

ماجرا این است که پس از اتمام درسم در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در لندن به رشته حقوق بین الملل عمومی رو آوردم. در سر داشتم تا به مطالعه قانون اتحادیه اروپا در هلند بپردازم، ولی سرانجام، دوباره به ناتینگهام انگلستان بازگشتم و بیش از پیش در حقوق بین الملل کسب دانش کردم.

این داستان به دومین فوق لیسانس من ختم شد. همانطور که بیش از پیش در رشته خودم به تحصیل می پرداختم، پیشنهادی برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به من شد. من نیز پذیرفتم و به مقطع دکترا رسیدم. مسیر من در حال میل بسوی زندگی دانشگاهی بود، زیرا برخلاف رشته های مهندسی که پس از اتمام تحصیل می توان در بخش خصوصی مشغول شد، هنگامی که در حقوق به مقطع دکترا می رسید محتمل ترین سرانجام، تدریس در دانشگاه است.

من نیز از بورسیه دیوان عدالت بین الملل در لاهه برخوردار بودم. این نهاد برنامه های تخصصی را در رشته حقوق بین الملل و دوره های تابستانه برگزار می کند. دوره هایی که از بیشترین اعتبار در سراسر جهان برخوردارند. چندماه قبل از آن، پدرم به من گفت که در وزارت امور خارجه موقعیت شغلی مناسبی وجود دارد و من در پاسخ، گفتم که می دانید من بورسیه شده ام و در حال تحصیل در مقطع دکترا هستم و نظرش را جویا شدم. همانطور که می دانید برای استخدام در وزارت امور خارجه، علاوه بر حقوق بین الملل عمومی، بخشهایی نظیر تاریخ روابط عمومی بین الملل، اقتصاد و… مورد آزمایش قرار می گیرند که من از آن ها بی اطلاع بودم و اکثر متقاضیان، 2 یا 3 سال را صرف آمادگی برای این آزمون می کنند. پس برای نیل به این مقصود، من باید از بورسیه خود دست می کشیدم و دکترایم نیز با مشکلاتی روبرو می شد. باید بدانید که دوراهی بزرگی بود.

پدرم از من خواست تا تصمیم بگیرم و من گفتم که نمی دانم چه باید کرد و نتیجه را به شانس واگذار کردم. با خود گفتم، مگر قرار است چه بشود؟ حتما نتیجه بخش خواهد بود و حتی اگر اینگونه نشد، من به زندگی دانشگاهی خود بازمی گردم و مشکلی هم بروز نمی کند.

هنگامی که در دنیای دیپلماتیک شما از روابط بین الملل سخن می گویید، باید بدانید منظور چیست. می تواند درباره اقتصاد، حقوق و یا روابط سیاسی باشد. ولی حقوق بین المللی که من خوانده بودم، نقشی اساسی در روابط بین الملل داشت. یعنی زمانی که کشوری مانند قبرس که پس از اشغال توسط ترکها در سال 1974 در سلطه دیگران است، از حقوق بین الملل عمومی به عنوان سپری برای دفع حملات استفاده می کند. این رشته مهم است از آن جهت که مشکلات ما را در بر می گیرد. حتی کشورهای بزرگی که نمی خواهم نام ببرم نیز به این قانون رجوع می کنند تا بتوانند اعمال خود را خوب جلوه دهند و مسایل را تحریف کنند.

باتوجه به اینکه پدر شما وکیل بود چگونه درباره موقعیت شغلی وزارت امور خارجه اطلاع داشت؟

ایشان مشترک نشریه وزارت خارجه بود که هر هفته برای بازتاب مسایل دولتی منتشر می شد. بنابراین برای کارهای شخصی خودش باید به دفتر نشریه می رفت و تمام موقعیت های شغلی موجود در هر بخش را می شد در صفحات هفته نامه مشاهده کرد.

یعنی همه این موفقیت ها مرهون اطلاعات عمومی او است؟

بله. ایشان دسترسی خوبی به منابع عمومی داشتند و من می توانم به شما اطمینان دهم که پدرم تمایل قلبی خود برای اداره شرکت حقوقی اش توسط من را به زبان نمی آورد، چراکه خودش می دید چگونه در مسیر دیگری قرار گرفتم.

پس از آغاز تحصیل در مقطع دکترای حقوق بین الملل عمومی، تنها موقعیتی که می توانست مرا از حیطه دانشگاه و تدریس دور کند، این بود که در پی یافتن شغل و درآمد در قبرس، سر از وزارت امور خارجه در بیاورم. زیرا من یکی از مستعدترین افرادی بودم که در آن زمان به وزارت امورخارجه پیوستند. در این دوره، قبرس فرآیند الحاق به اتحادیه اروپا را آغاز کرده بود و به کسانی نیاز داشت که حقوق خوانده بودند و مسایل پیچیده این فرآیند را بخوبی درک می کردند. این ساز و کاری بود که در پذیرش افراد نیز اعمال شد. وزارت امور خارجه همواره بر اساس توانایی و شخصیت شما و نیز، آنچه کارایی بهتری برای تامین اهدافش دارد تصمیم می گیرد. اولویت سیاست ما در آن سالها، یعنی در سال 1999، الحاق به اتحادیه اروپا بود که در سال 2004 به موفقیتی بی نظیر بدل شد.

پس شما یکی از حقوقدانانی هستید که فرآیند الحاق قبرس به اتحادیه اروپا را تسریع کرده است؟

بله. در برخی بخشها و مانند همکارانم در وزارت امورخارجه و یا دیگر وزارتخانه ها، کمک کرده ام.

با توجه به منازعات مرزی قبرس با ترکیه، از منظر شما چه چالش هایی در فرآیند الحاق به اتحادیه اروپا وجود داشت؟

البته در سال 2003، موارد بسیاری وجود داشت. به هر حال ما کشوری بودیم که علیرغم اشغال بخشی از خاک خود توانست به اتحادیه اروپا ملحق شود. هرچند، آنچه که در سال 2004، بیش از دیگر معیارها برای اتحادیه اهمیت داشت، ماهیت و سنخیت کاملاً اروپایی قبرس بود.

پارامترهای اقتصادی که در آن دوره سنجیده شد، نشان داد که ما نسبت به بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه وضعیت بهتری داریم. در واقع معیارهای اقتصادی، حقوق بشر، مردمسالاری و دیگر موارد از وضعیت مطلوبی برخوردار بودند. قبرس از لحاظ اقتصادی و سیاسی نیز صلاحیت کافی را داشت و ورود جزیره به اتحادیه اروپا می توانست خود به انگیزه ای برای حصول به راه حل تبدیل شود، ولی این اتحادیه نیست که برای شما شرط می گذارد، بلکه برخی محافل سیاسی مقرر می کنند که چگونه یک جزیره که دو تکه شده در اتحادیه پذیرفته شود.

در همان سال 2004، تاکید داشتیم که پس از الحاق قبرس به اتحادیه اروپا، تمام کشور، از جمله بخش اشغالی و بخش آزاد، به عضویت اتحادیه در می آید و این مهم از نظر قانونی نیز به تصویب رسید. البته به دلیل اشغال بخش شمالی، بخش هایی از قوانین را نمی توان در آن اعمال کرد.

حرف من این است که تمام بخشهای جزیره، یعنی همان چیزی که در نقشه می بینید به اتحادیه اروپا راه یافته است و بر این اساس، هنگامی که مشکل قبرس برطرف شود، قوانین بطور خودکار در آن بخش نیز اعمال خواهند شد و دیگر نیازی نیست که برای گنجاندن بخش شمالی در پذیرش اتحادیه یک بار دیگر این مسیر طی شود.

شاید بگویید این مانند چیزی است که در آلمان رخ داد. به مدت چند سال تا آغاز جنگ سرد، آلمان (و بطور خاص، بخش غربی این کشور) در عضویت اتحادیه اروپا قرار داشت. اما هنگامی که دیوار برلین سقوط کرد، دیگر نیازی به اعمال مجدد فرآیند الحاق برای آلمان شرقی نبود، زیرا آلمان، آلمان است و شرقی و غربی ندارد.

به نظر شما ترکیه به بخش بیرون مانده نیز اجازه الحاق به اتحادیه اروپا را می دهد؟

این سوال بزرگی است. ما نیز این را از خود می پرسیم و همواره گفته ایم و باز هم می گوییم که کلید حل این مشکل در آنکارا قرار دارد. دلیل آن هم بسیار ساده است. بخش اشغالی شمالی یکی از نظامی ترین اماکن در همه جهان به نسبت جمعیت ساکن می باشد.

43 هزار نیروی ترکیه ایی، رژیم اشغالی را حمایت می کنند. رژیمی که بجز در ترکیه، در هیچ جای جهان به رسمیت شناخته نشده است و حل این بحران به ترکیه بستگی دارد.

دیوان حقوق بشر اروپا برای توصیف بخش شمالی قبرس دقیقا از کلمه “توابع اختیارات استانی ترکیه” استفاده کرده است. این مسله ای مهم است که ترکیه باید آن را به سرانجام برساند و نیروهای نظامی خود را از بخش شمالی قبرس بیرون بکشد.

قبرس عضوی از اتحادیه اروپا است و حضور نیروهای نظامی در خاک این کشور قطعاً جایی در راه حل آینده این ماجرا نخواهد داشت. ترکیه باید در این مورد تصمیم بگیرد و این ضمانت را به قبرس بدهد، زیرا هنگامی که در سال 1974 به اشغالگری روی آورد، حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل را بطور بالقوه نقض کرد.

سیاست ناتو را برای عدم اعمال فشار بر ترکیه جهت حل این مسئله را چگونه تحلیل می کنید؟

از آنجا که ما حرفهای زیادی را از ترکیه درباره تمایل به یافتن راه حل شنیدیم، باید گفت که همگان برآنند تا حسن نیت خود را نشان دهند. این واضح است که ما، قبرسی های یونانی تبار، به ازای هر روز بدون مصالحه درحال تحمل ضرر و زیان هستیم. ولی چرا؟ به این دلیل که بدون یافتن راه حل، ساکنان غیرقانونی که از سال 1974 از ترکیه آمدند هر روز بیشتر و بیشتر خواهند شد. البته بخش عمده این جمعیت در بخش شمالی جزیره، اموالشان متعلق به قبرسی های یونانی تبار بود.

ما هر روز در حال متضرر شدن هستیم. آنچه که از ترکیه خواسته ایم توقف حرف و روی آوردن به عمل است، البته اگر مایل به دستیابی به راه حلی عادلانه و اروپایی برای مشکل قبرس به عنوان عضوی از اتحادیه اروپا هستند.

در طول یک سال اخیر، ترکیه رویکردهای بسیار متفاوتی را نسبت به کشورهای همسایه خود اتخاذ کرده است، مانند ساقط کردن جنگنده روسی که با هدف اعمال تاثیر در روند تحولات نظامی در سوریه انجام گرفت، برخی از تحلیلگران روابط بین الملل معتقدند که آقای اردوغان به دنبال احیای امپراطوری عثمانی است. آیا شما فکر می کنید چنین تفکری می تواند باعث تشدید بحران ترکیه و قبرس شود؟ به نظر شما، با وجود چنین تفکری، می توان امید داشت دو بخش جدامانده قبرس به یکدیگر بپیوندند؟

شکی نیست که سیاست فعلی ترکیه توسط نخست وزیر فعلی، آقای داووداغلو و در دوران فعالیت دانشگاهی وی تدوین شده است. سیاستی عاری از مشکل که در کتابها از آن سخن گفته می شود ولی در عوض، در طی سالهای اخیر به سیاستی عاری از دوستی و همسایگی بدل گشت. من نمی توانم پیش بینی یا تحلیل نظر خاصی را راجع به سرانجام آن ارائه کنم. زیرا معتقدم و می دانم شما نیز با من موافق هستید که هیچ کس نمی تواند سیاست های ترکیه درباره منطقه را پیش بینی کند، آنهم پس از مشاهده سیاستی که نسبت به سوریه یا عراق اتخاذ کرده است.

 نیروهای مستقر در عراق یا داعش را بعنوان مثال در نظر بگیرید. ما نمی دانیم چه کسی حمایتشان می کند و چه کسی علیه­شان است. البته مشخص است چه کسی با آنها می جنگد. اما منظور من این است که همه سخنان خیرخواهانه به زبان می آورند و اظهار می کنند که علیه داعش هستند. این در حالی است که مشخص نیست که آیا همان ها از داعش حمایت می کنند؟ البته ترکیه بیش از هرکشوری مخاطب این پرسش است.

ما نمی دانیم ترکیه فعلی به کجا حرکت می کند. البته آرزویمان این بود که سخنان مقامات ترکیه نسبت به حل مشکل قبرس رنگ و روی اقدام و صداقت بخود می گرفت، چراکه نمی شود مبنای همه چیز را بر کلمات یا اقدامات آتی استوار ساخت. ما مذاکره می کنیم، پس بیایید و حسن نیت خود را نشان دهید.

روسیه ترکیه را به حمایت از داعش متهم می کند. به نظر شما، ترکیه چه سودی از چنین اقدامی می برد؟

این سوال خوبی است، ولی فکر می کنم باید آن را از سفیر ترکیه بپرسید، زیرا مربوط به ترکیه است.

کمی قبل تر، نشستی سه جانبه برای مبارزه با تروریسم میان سران قبرس یونانی نشین، مصر و یونان برگزار شد. دستاورد این نشست چه بود؟

آنچه در آتن برگزار شد سومین نشست بین سران سه دولت بود که آقای آناستاسیادس، رئیس جمهور قبرس، آقای عبدالفاتح السیسی، رئیس جمهور مصر و الکسیس سیپراس، نخست وزیر یونان در آن نشست شرکت کردند. البته موضوع تروریسم تنها یکی از بخشهایی است که در این نشست به آن پرداخته شد، زیرا از اهمیت خاصی برخوردار است، اما مسایل دیگری نظیر اقتصاد، گردشگری، خشونت و دستیابی به راه حلهایی برای روابط دوجانبه نیز در این نشست سه جانبه به بحث گذاشته شدند.

البته ساز و کاری که به آن رسیدیم سه جانبه بود البته باید اهمیت این موضوع را پیش از پرداختن به موضوع تروریسم برایتان شرح دهم. هردو کشور، قبرس و یونان، روابط تاریخی و قوی با کشور مصر داریم و جمعیت قابل توجهی از یونانیان در مصر زندگی می کردند.

پدر من در اسکندریه مصر به دنیا آمد. من هم در آنجا حضور داشتم و می توانم بگویم که مصر کشوری است که در آن، همه تمدنها، با احترام به فرهنگ و ادیان یکدیگر، کنار هم زندگی می کنند. در مصر جمال عبدالناصر و در قبرس، اسقف اعظم ماکاریوس مقام و منزلت خاصی داشتند و از بنیان گذاران جنبش عدم تعهد بودند. پس باید گفت که نزدیکی جغرافیایی، تاریخ، فرهنگ و بسیاری دیگر از موارد میان این کشورها وجود دارد.

موضوع تروریسم تنها یکی از موارد همکاری است که می توان گفت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از دیگر موارد پیش رو، تنها به یک موضوع دیگر اشاره می کنم که شامل مقوله انرژی، اکتشاف نفت و گاز طبیعی در این جزیره می شود که این تنها یک جز از کل ماجرا است و پیشتر تصمیم برآن بود که گاز را از طریق خط لوله به مصر صادر کنیم.

محل توافق و اتفاق رأی میان این سه کشور بسیار است. البته باید به این موضوع توجه کنید که معضل تروریسم و مبارزه با آن مسئله داغی است، تا آنجا که من بخوبی می دانم، این موضوع از اولویت های جمهوری اسلامی ایران نیز محسوب می شود.

همانطور که در ابتدا اشاره کردم، مصر مادر جهان است. کشورهای عربی که شبیه مصر هستند، وقتی حالشان خوب است که مصر اوضاعش خوب باشد. اگر این کشور شرایط مطلوبی نداشته باشد، اوضاع آنان بدتر خواهد شد.

اگر انقلاب تونس می خواست به خودیِ خود پیش برود، هیچگاه نمی توانست بهار عربی را براه بیاندازد. الهام بخش بهار عربی، مصر و سقوط حسنی مبارک بود. اگرچه مصر در دل آشوب و نابسامانی قرار دارد و از شرق با لیبی، از غرب با سوریه و اسرائیل (قدرت اشغالگر) و بسیاری از بنیادگرایان اسلامی که در منطقه مشکل آفرینی می کنند در مواجه است، اما توانست قد علم کند و در مبارزه با تهدیدهای تروریستی شیوه نظام مندی را در داخل و خارج از کشور بکار گیرد.

دوستی قبرس با مصر خوب و تاریخی است و همواره در کنار یکدیگر ایستاده ایم. ممکن است این همبستگی در کلمات یا استفاده از ظرفیت های موجود باشد.همچنین، ما بعنوان پلی میان اتحادیه اروپا و مصر فعالیت می کنیم و تا آنجا که از دستمان برمی آید نفوذ خود را به کار می گیریم. باز هم تاکید می کنم که اگر مصر در مبارزه با تروریسم در داخل و خارج از کشور موفق باشد، تمام منطقه از این اتفاق منتفع خواهد شد.

چه مدت در اسکندریه مصر خدمت کردید؟

من تا کنون دوبار به آنجا اعزام شده ام.

مایلم در ادامه گفتگو به دلایل شکست آقای مرسی و اخوان المسلمین در مصر اشاره کنید. با توجه به سابقه طولانی حضور شما در این کشور (قاهره و اسکندریه که دو منطقه کاملا متفاوتی هستند)، تا چه اندازه نارضایتی اجتماعی و سیاسی که توانست دولت حسنی مبارک را سرنگون کند آشکار و نمایان بود؟

من باید شما را به ریاست دفتر حافظ منافع مصر در ایران ارجاع دهم، اما این سوال جالبی است و به آن پاسخ می دهم.

هنگامی که اراده غالب مصر در 30 ژوئن شکل گرفت، انقلاب دوم رقم خورد. زیرا انقلاب اول تنها چند مدت قبل در 25 ژانویه که مصادف با سرنگونی حسنی مبارک است شکل گرفت. میلیون ها نفر به خیابان های قاهره و دیگر شهرها آمدند تا بگویند که دیگر تحمل آن وضع را ندارند و اشاره آنها به آقای مرسی بود.

آقای مرسی مثل برق و باد در حرکت بود و می خواست ظرف کمتر از یک سال از برگزاری انتخابات، آنچه که تار و پود مصریان را شکل می داد را تغییر دهد. وی حتی برخلاف دستورات دادگاه عمل کرد و می خواست قانونی اساسی که با طبیعت و بافت مردم مصر بیگانه بود را به آنان تحمیل کند و مردم مصر که علیه حسنی مبارک قیام کرده بودند، این بار علیه وی قیام کردند.

آیا این اتفاق را مردم مصر رقم زدند یا ارتش این کشور؟

این همان جایی است که ما نظری متفاوت نسبت به دیگر کشورهای اروپایی داشتیم. در آن لحظه همه چیز تغییر کرده بود. سوال شما راجع به دیدگاه دولت قبرس است که باید بگویم رویکرد ارتش مصر در آن ماجرا کودتا نبود. در واقع پادرمیانی ارتش برای آن بود تا اراده سیاسی مردم را تضمین کند و آن چیزی نبود بجز عزل آقای مرسی.

صحبت از یک یا پنجاه هزار نفر نیست، بلکه پای میلیون ها شهروند در میان بود. در نتیجه، ارتش به میان آمد تا اراده جمعی مردم مصر را صیانت کند. این تفاوتی است که ما در رویکرد و تحلیل داریم، نه تنها در اروپا، بلکه در سطح جهان. دیگران می توانند هرچه دلشان می خواهد بگویند، اما این تحلیل دولت ما بوده و خواهد بود.

مایلم بدانم ماموریت اصلی شما پس از انتصاب به عنوان سفیر قبرس در ایران چیست؟

همان ماموریتی که سفرای دیگر در اینجا دنبال می کنند.

برخی سفرا در حال آماده سازی زمینه و ارزیابی ظرفیت های ایران در دوران پس از تحریم هستند.

من نیز از این کار مستثنا نیستم. کار من هم حول همین محور و گاهاً بیش از آن بود. وقتی کسی مانند شما در ایران باشد یا مثل من از عمان که میزبان مرحله حساسی از مذاکرات بود به ایران بیاید، بطور خودکار شروع به سنجیدن تحولات دوجانبه می کند و در پی آن است که بداند آیا توافقی خواهد بود یا خیر. زیرا شکی نیست که بدون توافق و مذاکره، شما نتیجه چندانی به دلیل وجود تحریمها از روابط دوجانبه نخواهید گرفت. در واقع پیش از در نظر گرفتن تحولات در روابط دوجانبه، باید بطور صحیح تحلیل کنید و ببینید آیا توافقی خواهد بود و به دنبال آن، دولت متبوع خود را مطلع سازید.

سعی ما نیز بر آن بود تا زمینه روابط دوجانبه را آماده کنیم البته روابط دوجانبه هیچگاه به پایان نمی رسد. ممکن است افت و خیز داشته باشد، اما هیچگاه از بین نمی رود و متوقف نمی شود. همانند دیگر کشورها، حتی پیش از توافق نهایی، برای آنکه نشان دهیم رویکردمان به مسله هسته ای مثبت است، قدردانی خودمان را نسبت به مذاکرات شفافی که میان دولت ایران و کشورهای 5+1 رخ می داد را ابراز کردیم.

بازدیدهایی از ایران، آن هم مدتها پیش از انعقاد توافق هسته ایی، ترتیب دادیم. معاون وزیرامورخارجه در اکتبر 2014 به ایران سفر کرد. وزیرخارجه قبرس نیز در ژانویه 2015 و وزرای انرژی، تجارت، صنعت و گردشگری در فوریه 2015 به ایران آمدند. در همین دوره، هیئت بزرگ تجاری نیز در کشور حضور داشت.

من در اتاق بازرگانی ایران مزاحی انجام دادم و به رئیس اتاق گفتم که بزرگترین هیئت تجاری که به تهران آمده از قبرس بوده است. مطمئنم شما نیز شنیده اید که شایعاتی وجود داشت که می گفتند بزرگترین هیئت تجاری متعلق به فرانسه بود و یکصد عضو داشت. اما من هیئت خودمان را بزرگترین هیات اعلام می کنم زیرا اگر جمعیت قبرس و فرانسه را با یکدیگر مقایسه کنید، خواهید دید که ما یک میلیون نفر شهروند در قبرس داریم و هیئت­ ما نیز 35 عضو داشت، در حالی که فرانسه 80 میلیونی با هیئت 100 نفره به ایران آمد.

حضور در ایران برای ما مهم بود و مانند دیگر شریک های اروپایی، ما نیز می خواستیم حمایت و قدردانی خود را از مذاکرات و توافق نهایی نشان دهیم.

 ناوگان کشتیرانی قبرس متشکل از 3000 کشتی است و با توجه به موقعیت جغرافیایی که این کشور دارد به تقاطع دریایی معروف شده است. آیا احتمال همکاری بین دو کشور در این حوزه وجود دارد؟

ممنونم از سوال شما. قبرس بی شک جز 10 ناوگان بزرگ کشتیرانی جهان است. می توانم به شما بگویم که اگر کشتی های به ثبت رسیده در ناوگان های دیگر را کنار هم بگذارید، ممکن است تعداد کشتی های ما کماکان بیشتر باشد. آنچه ناوگان قبرس، که از استاندارد بالایی برخوردار است، را بی همتا می سازد، تنها نام آن نیست. ما یکی از بزرگترین مراکز مدیریت کشتیرانی در دنیا هستیم. در واقع مدیریت و عملیاتی که در قبرس شکل می گیرد در سرتاسر جهان اعمال می شود و حتی شرکتها، کشتی های خودشان را تحت پرچم ما به ثبت می رسانند.

همکاریهایی بین دو کشور از قبل وجود داشت. شرکت نفتکش ایران در گذشته دفاتری در قبرس داشت و ما امیدواریم تا همکاری های گذشته در آینده ای نزدیک تکرار شوند، آنهم نه تنها با شرکت نفتکش ایران، بلکه با خطوط کشتیرانی ایرانی.

من ایمان دارم که آنان نیز این ویژگی های منحصر بفرد را می بینند که شامل جغرافیا، مدیریت کشتیرانی جهانی با بالاترین استانداردها و یکی از بهترین نظام های مالیاتی می باشد. البته برای آنکه شما از این مزایا برخوردار باشید، باید تمام چرخه مالی و تجاری را دنبال کنید. نمی توان دفتری را تاسیس کرد و گفت که از امروز دیگر یک مرکز مدیریت کشتیرانی را در اختیار داریم. شما باید در ابتدا ارتباطات حرفه ای که شاکله کار حرفه ای را تشکیل می دهند ایجاد کنید.

شما با رئیس شرکت کشتیرانی ایران، آقای سعیدی صحبت کرده اید که البته ایشان یکی از مذاکره کنندگان سابق هسته ای بودند. به نظر می رسد قبرس می تواند یک کریدور جدید دریایی با کمک ایران ایجاد کند.

همه باید از ویژگی های اختصاصی خود نهایت استفاده را ببرند، چه شامل جغرافیا و یا منابع و یا پرسنل تحصیل کرده باشند.

در شرایطی که قبرس تلاش می کند روابط اقتصادی خود را با ایران گسترش دهد، چرا بخش اقتصادی سفارت قبرس بجای تهران در دوبی مستقر است؟

نوع طرح سوال شما بیشتر شبیه گلایه است. اینکه چرا دفتر ما در دوبی قرار دارد همواره مورد گلایه دیگر کشورها نیز بوده است. اما اگر نگاهی به اطرافتان بیاندازید، می بینید که بخش اقتصادی سفارت قبرس بجز امارات متحده عربی در دیگر کشورهای وجود ندارد. این به منزله تبعیض نیست و من تنها می خواهم به شما توضیح بدهم که دلیل آن به منابع مالی مربوط می شود، به همین سادگی.

حتما می دانید که در سال 2012 ، ما دچار تنگنای شدید مالی شدیم که مشکلی بزرگ را با نظام بانکی بوجود آورده بود و در نتیجه، به سیاست های ریاضتی روی آوردیم. سیاستهایی که همه ما را تحت الشعاع قرار داد. در واقع اصل این ماجرا مربوط به حوزه مالی است. ما آرزو داریم دفاتری در تمام جهان تاسیس کنیم و بزرگترین آنها را در تهران قرار دهیم ولی واقعیت این است که نبود دفتر ما در تهران به معنای انفعال ما نیست.

در عصر جدید جهانی شدن و به منظور کاهش هزینه ها، بخش خصوصی نیز باید نقش خود را ایفا کند. ما بزرگترین انجمن تجاری را در قبرس دایر کرده ایم و از تابستان گذشته پس از آغاز به کار، نام آن را انجمن تجاری قبرس-ایران گذاشتیم. این انجمن بزرگترین اجتماعی است که می توان با هر کشوری ایجاد کرد.

این تشکل اقتصادی در آگوست شکل گرفت و متشکل از 140 شرکت عضو می باشد. بنابراین می توان گفت که این تشکل ها موتور روابط تجاری میان دو کشور هستند. ما امیدواریم خیلی زود بتوانیم شاهد حضور وزیران محترم دو کشور برای انعقاد قراردادهای همکاری باشیم.

پس از اعمال بندهای توافق هسته ای، ما نخستین کشور در صف ارتباط با ایران نیستیم اما تمرکز خود را بر روی این موضوع گذاشته ایم و آنچه که نیاز بود را انجام داده ایم و می دانیم تاجران ما کدام حوزه ها را برای فعالیت انتخاب کرده اند. ما از پشتیبانی، قدرت ارتقا و توافق سرمایه گذاری برخورداریم.

در آگوست گذشته، هنگامی که این انجمن برپا شد، ما توافقی را برای جلوگیری از اعمال مالیات مضاعف امضا کردیم و روابط سیاسی بین دو کشور را در حوزه های دیگر گسترش دادیم. در واقع این شرایط دوستانه ترین و آماده ترین محیط برای تجارت است.

قبرس یکی از مقاصد بالقوه گردشگری است و بسیاری از ایرانیان به این کشور سفر می کنند. آیا برنامه مشخصی برای توسعه گردشگری با ایران، آنهم در دوران پساتحریم وجود دارد؟

شاید به آن دلیل باشد که همه گردشگری را به موضوع تحریم مرتبط می کنند، درست مانند ارتباطی که شما بیان کردید. من حتی این موضوع از بازرگانان قبرسی هم شنیده ام ولی به نظر من، تنها مشکل موجود تراکنش بانکی است و این مسئله ربطی به تمایل شما برای گردش در یک کشور خاص ندارد.

قبرس قدمت بسیاری در امر گردشگری دارد و توریسم یکی از حوزه هایی است که ما قصد داریم با ایران در آن همکاری داشته باشیم. معاون محترم ریاست جمهوری، آقای سلطانی فر، ریاست سازمان گردشگری، به قبرس دعوت شدند و ایشان نیز مایل هستند تا این دعوت را با اولویت اجابت کنند. دولت قبرس و اینجانب نیز بر این باوریم که به عنوان شریک قابل اطمینان در روابط دو جانبه، دولتمردان دوست دارند بدانند اصول گردشگری در قبرس چگونه به عرصه ظهور گذاشته می شوند. این یکی از اولویت های دولت دکتر روحانی است تا گردشگری را ارتقا دهند. شما کشوری دارید که می تواند بخش های مختلف گردشگری را سیراب کند، از جمله در حوزه فرهنگ، تاریخ و حتی اسکی اشاره کرد.

شاید ما تنوع گردشگری زیادی مثل شما نداشته باشیم. با این حال، قدمت فعالیت ما در صنعت گردشگری می تواند به سود ایران باشد. به عنوان مثال، می توان به نحوه بازاریابی ما در جذب گردشگر اشاره کرد. ما تجربیات بسیاری در طی سالهای متمادی کسب کرده ایم که می تواند برای ایران جالب باشد.

اما اکنون، بیاید به گردشگری در قبرس و ترکیه بپردازیم. همانطور که همیشه گفته ایم، ما با ترکیه در گردشگری رقابت نمی کنیم. من این را به آژانس های مسافرتی که با سفارت همکاری می کنند نیز گفته ام. در حال حاضر، ما سالانه میزبان 9000 نفر گردشگر ایرانی هستیم و حضور این افراد از طریق چارترهای هوایی که عمدتاً در نوروز و تابستان بسته می شوند میسر شده است.

ما معتقدیم قبرس که سالانه میزبان میلیون ها گردشگر است، شریکی خوب و قابل اعتماد بوده و حتی فرهنگ ما فاصله چندانی با ایران ندارد. ما می خواهیم مردم ایران که به کشورمان می آیند، سفیرانی مسلمان یا مسیحی باشند که قبرس را به بهترین شکل ممکن برای دیگران توصیف می کنند.

نمی توان جزییات آنچه ما در آینده نزدیک، پیگیری خواهیم کرد را در بیان کنم، زیرا هنوز پروپوزالی از دولت ایران دریافت نکرده ایم. تا آنجا که من می دانم، کوشش ما بر برقراری پروازهای جدول بندی شده میان تهران و لارناکا خواهد بود. هنگامی که این برنامه در قالب پروپوزال ارائه شود، آنگاه ما آن را به مسئولین تحویل می دهیم و امیدواریم تا پاسخی مثبت دریافت کنیم.

اهمیت این اتفاق در حوزه گردشگری فقط مربوط به قبرس نمی شود، بلکه ایران نیز از آن نفع می برد و فرصتی را به هر دو کشور می دهد تا مردم اراده و تصمیم خود را به تجلی نهایی برسانند، زیرا این مردم هستند که حرف آخر را می زنند. در واقع سفرا و وزیران به تنهایی کاری از دستشان برنمی آید، بلکه این مردم هستند که ارتباط میان دو کشور را می سازند. آنها طی بازدیدی که دارند فرهنگ، تاریخ و تمدن موجود را می بینند. نه تنها این امر به بهبود اوضاع گردشگری می انجامد، بلکه به تاجران و تبادل دانشجویان نیز کمک خواهد کرد. البته پرواز مستقیم میان تهران و لارناکا یکی از مهمترین جنبه های ارتباط دوجانبه ای است که ما در صدد گسترش آن هستیم.

آیا امکان تسهیل فرآیند صدور ویزا وجود دارد؟

حداکثر زمانی که این فرآیند طی خواهد شد دو روز کاری است و ما در مواقع اضطراری نیز، موارد استثنا را لحاظ کرده ایم. زیرا در ذهن شهروندان ایرانی اولین تصویری که از کشور ما شکل می گیرد هنگام مراجعه به سفارت و تحویل ویزا است. بنابراین سعی ما برآن بوده و هست تا حداکثر تلاش خود را در اعمال روش های گوناگون به کار گیریم و تا آنجا که از دستمان برمی آید این فرآیند را تسهیل کنیم.

آیا احتمال برقراری پرواز مستقیم ظرف 6 ماه آینده وجود دارد؟

من نمی توانم به شما بگویم مقامات دو کشور با چه تلاش و سرعتی این پروژه را پیگیری می کنند، زیرا مجوز این کار را باید مقامات ایرانی صادر کنند. اما اطمینان دارم که این اتفاق با سرعت هرچه تمام تر خواهد افتاد، چراکه نفع هر دو کشور وابسته به آن است.

توافق جامع هسته ای موضوعی است که خروجی حائز اهمیتی برای ایران می تواند داشته باشد. ارزیابی شما از این توافق، روند حصول آن و آثار احتمالی آن در آینده چیست؟

من دوست دارم تولد این توافق را به دولت ایران، دولت آقای روحانی، تیم مذاکره کننده و در رأس آن وزیرامورخارجه و رهبر معظم ایران که راهنمایی ها و رهنمودهای لازم را برای نتیجه ای مطلوب ایراد کردند، تبریک بگویم. توافق میان ایران و 5+1 بی شک اتفاقی تاریخی است و برای ایران، دستاوردی برد-برد خواهد بود. در واقع نه تنها برای یک طرف، بلکه برای هر دو طرف نسبت متعادلی از نفع را خواهد داشت. این توافقنامه متضمن ارزشهای ان.پی.تی، امنیت و بیش از هرچیز، بازگشت ایران به نقش طبیعی و قابل لمس خود در امور منطقه و جهان خواهد بود و مردم ایران پس از رفع تحریم ها، می توانند به دستیابی به آینده ای درخشان و بهتر امیدوار باشند.

بسیاری نگرانند که در صورت پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات ایالات متحده، این توافق از بین برود.

ما نمی توانیم در امور داخلی ایالات متحده دخالت کنیم و نمی دانیم سرانجام این داستان چه خواهد شد. ما نمی دانیم که چه کسی قرار است رئیس جمهور بعدی این کشور باشد. هیچ کس نمی داند و هرچه که پیش بیاید، قطعاً ماحصل اراده مردم این کشور است.

آنچه ما می دانیم این است که توافقی بین المللی بدست آمد. به زبان ساده تر، بگذارید بگوییم که ما توافقی بین المللی داریم که در آن طرفین تنها ایران و ایالات متحده نیستند، بلکه اتحادیه اروپا، 28 عضو آن و 3 عضو مهم یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان بخش دیگری از آن را تشکیل می دهند. دو عضو دائمی شورای امنیت، یعنی روسیه و چین را نیز باید برشمرد.

عهدنامه وین در قانون قراردادهای 1963 که یکی از اصول بنیادین حقوق بین الملل است بیان می دارد که پس از آنکه نوشتار یا توافقی در چارچوب بین المللی امضا شود، دیگر نمی توان آن را به دلایل داخلی باطل کرد. همچنین، بر اساس همین قانون، ماده تبصره لاتینی وجود دارد که می گوید “توافقنامه ها باید صیانت شوند”. این ماده به چه معناست؟ معنایش آن است که پس از آنکه قراردادی را امضا می کنید، باید سر قول خودتان باقی بمانید. این اصل معروف و قابل اطمینان است. پس اگر حتی دولت دیگری با دیدگاه سیاسی متفاوتی در ایالات متحده، بریتانیا، روسیه، چین و یا هر کشور دیگری بر سر کار بیاید، هیچکدام نمی توانند حرف خود را بی دلیل نقض کنند؛ حتی اگر بهانه­شان این باشد که قرارداد به نحو احسن اجرا نشده و از این طریق دلیلی برای عقب نشینی از مواضع خودشان پیدا کنند. به همین دلیل ساده، ایران متعهد به اجرای کامل برجام شده است.

شما از جمله معدود دیپلمات های وزارت امور خارجه قبرس هستید که به زبان عربی تسلط دارید و این موضوع کمک فراوانی به شما می کند تا درک جامعی از جهان عرب داشته باشید. از دیدگاه شما برجام چه تاثیری بر روی روابط ایران با کشورهای عربی منطقه داشته است؟

این سوال سختی است، زیرا روابط ایران با برخی از این کشورها در سطح خوبی قرار ندارد. از سوی دیگر، ما بخشهای مختلفی را در خاورمیانه مشاهده می کنیم که غرق در نزاع هستند و دیدگاهی متفاوت از سوی سازمان ملل و یا همان کشورها نسبت به یکدیگر وجود دارد.

نمی توان به سرعت دریافت که مرحله بعدی در ماهیت روابط چه خواهد بود، زیرا این موضوع زمانبر است. من پاسخ شما را به گونه ای دیگر می دهم و امیدوارم که بتوانید به آنچه مد نظرتان است دست پیدا کنید.

رک بگویم که برخی از همسایگان شما، همسایگان بسیار نزدیک شما، از این توافق بیمناک هستند؛ صحیح یا غلط، موجه یا غیرموجه بودن آن را کار نداریم. اصل داستان این است که شما کشوری بزرگ هستید که در علم، تمام بخشهای اقتصاد، صنعت، فرهنگ، تاریخ، فناوری و منابع (علاوه بر گاز) پیشرفت کرده اید. در قیاس با شما، همسایگان ایران در بسیاری از بخشهای فوق با کمبود مواجه هستند. آنها از عظمت ایران می ترسند و می گویند ایران بار دیگر بازگشته است.

من این مرحله را شوک اولیه می دانم. زیرا، باید اذعان داشت که برای بیش از سه دهه، ایران در انزوا قرار داشت. اکنون که شما بازگشته اید، به نظر من هیچکدام از طرفین نباید وقت را تلف کنند تا ببینند کدام یک اولین قدم را در جهت اعتماد سازی بر می دارد. بطور حتم، پستی و بلندی هایی وجود خواهد داشت، چراکه ما این شوک و منازعات منطقه ای را یکجا داریم. پس بدانید که به زمان نیاز داریم. اما آنچه مهم است پیامی است که از حلقه های مختلف قدرت، از جمله ایران به گوش می رسد.

اطلاعات من در این زمینه بیشتر است، چون سر و کار و تعامل بیشتری با وزارت امور خارجه دارم. ما بخوبی می دانیم آقای ظریف از تعامل سخن می گوید و این رویکرد باید ادامه داشته باشد. باور ما بر این است که پس از اجرای برجام در ایران، دیگر هیچ مانع یا تحریمی برسر راه کشورهای دیگر برای ورود به ایران وجود ندارد البته ما بیشتر تمایل به کمک برای یافتن راه حل داریم. ایران در گذشته دست یاری خود را به دیگران دراز می کرد، اما امروزه این کمک ملموس تر است. برای مثال، می توانم به موردی اشاره کنم که در گذشته بحران نبود، ولی امروزه به نزاع تبدیل شده است. (بحران سوریه)

ایران یکی از اعضای جامعه بین المللی در بحران سوریه است که بطور مثبت در گفتگوها شرکت می کند و همینطور در اجرای قطعنامه 2054 شورای امنیت سازمان ملل نقش پررنگ تری را ایفا کرده است. ایران، همچنین، در نشست هایی که در 29 ژانویه در ژنو برگزار می شود شرکت می کند. در واقع راهکار و توافق هسته ای ایران به ما امید بسیاری می دهد. بحث ما بر سر شباهت میان چارچوب این توافق با آنچه در سوریه رخ می دهد نیست، بلکه می گوییم آن مسئله نیز باید بطور چندجانبه حل و فصل شود. پس اگر می شود چنین کاری را در پرونده هسته ای انجام داد، چرا نتوان آن را برای سوریه تکرار کرد؟ بویژه که اکنون ما به چارچوبی دست یافتیم که در آن، کشورهای پرنفوذ به دور از انحصار یا انزوا، حضور خود را برای کمک به یافتن راه حل اعلام کرده اند.

به سوال شما برگردم، من نیز مانند هرکس دیگری دوست دارم آینده ای روشن را در روابط ایران و کشورهای عربی ببینم. در جنگ هیچ افتخاری نیست و ما نیز به نوعی بخشی از این منطقه محسوب می شویم.

شما در حال مصاحبه با سفیر یکی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا هستید که بخشی از خاک آن در خاورمیانه قرار دارد. مشکل شما مشکل ما نیز هست. می دانم که اعمال چنین تغییراتی زمان بر است، ولی مهم آن است که هیچکدام از ما دست از تلاش برنداریم و بدور از انحصارطلبی، به اعتمادسازی بپردازیم. همه باید وظیفه خود را به این مسئله ادا کنند و در راستای تحقق صلح و امنیت این منطقه بکوشند.

این حرفها بسیار گوشنواز هستند. ولی وقتی پای عمل در میان است، معادلات بین المللی بسیار پیچیده می شوند و هر کشور به دنبال منفع خود را در این بازی است.

تا بوده همین بوده است. هرکس به ماهیت این مسئله باور دارد، باید تمام سعی و تلاش خود را بکار گیرد.

آنچه من همواره گفته ام سخن رئیس جمهور سابق کشورمان است که درباره عرصه روابط بین الملل صدق می کند. قبرس کشوری کوچک با مشکلی بسیار بزرگ (اشغال توسط ترکیه) است. در این شرایط اگر شرکای ما در حوزه بین الملل از ما حمایت می کنند به این دلیل است که سعی می کنیم رویکردی با ثبات و شفاف را در گسترش مناسبات پیش بگیریم.

با این اوصاف، ما سعی می کنیم تا روابط دوستانه مان را با تمام کشورهای جهان، از جمله جمهوری اسلامی ایران، بهبود ببخشیم. ما قدردان موضع ایران در صیانت از تمامیت ارضی و استقلال کشورمان و همچنین، پایبندی به قطعنامه سازمان ملل درباره معضل قبرس هستیم.

شما دوست خوبی دارید که می خواهد روابطش را با ایران، آن هم پس از رفع تحریم ها و موانعی که ما را از بهره گیری حداکثری از ظرفیت هایمان باز می داشت گسترش دهد. به عنوان عضوی از اتحادیه اروپا، ما بسیار خشنودیم که از روابط چندجانبه ایران با خودمان و دیگر سازمان های بین المللی حمایت کنیم و در اعتلای ارزشهای آن هرچه بیشتر بکوشیم.

گفتگو از: محمدرضا نظری

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin