طی گزارشی که چند سال گذشته در نشریه آمریکایی فارین پالیسی نوشته شد از برخی از راز‌ها و تنش‌های پشت پرده در تماس‌های میان سازمان‌های جاسوسی اسرائیل و آمریکا پرده برداشته شده است. در این گزارش عنوان شده است که برخی از اقدامات سازمان جاسوسی اسرائیل چنان جسورانه بوده است که رییس جمهوری وقت آمریکا را شدیداً خشمگین می‌کرد بدون آنکه بتواند کار چندانی علیه اسرائیلی‌ها انجام دهد و مأموران موساد آزادانه خود را نیروهای اطلاعاتی آمریکا جا می‌زدند و با عوامل گروه تروریستی جندالله و نیروهای دیگر در اروپا تماس می‌گرفتند و آنها را برای دست زدن به اقداماتی علیه جمهوری اسلامی ایران تشویق می‌کردند. منابع اسرائیلی نویسنده این گزارش را مارک پری تحلیلگر و نویسنده برجسته آمریکایی اعلام کردند. در کارنامه تحقیقاتی این محقق آمریکایی کتاب “کسوف آخرین روزهای سیا” قرار دارد. این کتاب که حاصل سه سال تحقیق و بررسی وی بر روی مدارک و اسناد معتبر و نیز  انجام مصاحبه های مختلف با بسیاری از مقام های مسؤول سیاسی و امنیتی آمریکا و همچنین رؤسا و دست اندرکاران درجه ی اول سیا است به نقش سرویس اطلاعاتی آمریکا در حمایت از صدام حسین در جنگ با ایران اشاره می کند. به منظور بررسی همکاریهای اطلاعاتی موساد و سیا بر علیه ایران، و نیز حمایت موساد از گروه جندالله با وی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید. لازم به ذکر است که وی سابقه حضور در آکادمی نیروی نظامی و دریایی نورت وسترن دارد و در بین سال‌های ۱۹۸۹ تا ۲۰۰۴، مشاور غیر رسمی مرحوم یاسرعرفات، رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین و رییس تشکیلات فلسطینی بوده است.

 گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با “مارک پری” نویسنده و تحلیلگر مسائل امنیتی و نظامی آمریکا

 شما در مقاله ای به همکاری سرویس موساد با اعضای تروریستی جندالله بر علیه ایران اشاره کرده اید، نکته جالب توجه این است که ماموران موساد برای ارتباط با جندالله خودشان را به عنوان ماموران سیا معرفی کرده اند. چگونه این امر امکان پذیر است و برای این ادعا چه مستنداتی پیدا کرده اید؟

اطلاعاتی که من دریافت کردم از طریق منابع محرمانه در سرویس اطلاعاتی ایالات متحده بدست آمده اند. هرچند که از دیگر منابع آزاد در اینترنت نیز قابل دسترستی اند.

در واقع، افسران موساد، در تلاش بودند تا عوامل جندالله را با معرفی خودشان به عنوان افسران سیا و حتی ناتو، به استخدام در بیاورند. البته، ناتو افسران اطلاعاتی را به کار نمی گیرد، چرا که تنها کشورهای مستقل عضو قادر به انجام این کار هستند.

تا چه اندازه سیا از منابع اطلاعاتی گروه های تروریستی همانند جندالله برای جمع آوری اطلاعات علیه ایران استفاده می کند؟

شاید نیاز باشد شما نگاهی دوباره به مقاله ای که من منتشر کردم داشته باشید. من هیچگاه ادعا نکردم که سیا اطلاعاتی از منابع داخلی جندالله دریافت می کند و خودم نیز چنین چیزی را بعید می دانم.

ایالات متحده جندالله را گروهی تروریستی قلمداد می کند. این موساد است که اطلاعات راجع به ایران را از طریق جندالله جمع آوری می کند، نه سیا.

دادگاهی که برای بررسی اتهامات جفری استرلینگ کارمند سابق سیا برگزار شده بود، تایید کرد که سیا با هدف متهم کردن ایران به تلاش برای ساخت تسلیحات هسته ای طی عملیاتی موسوم به “مرلین” در صدد بود تا دستورالعمل و اسناد جعلی مربوط به ساخت تسلیحات هسته ای را وارد برنامه هسته ای ایران کند. آیا سیاست سیا با اظهارات مقامات امریکایی مبنی بر تلاش این کشور به راستی آزمایی برنامه هسته ایران در تناقض نیست؟

به نظر من، ما می توانیم فرض را بر آن بگذاریم که بخشهایی از دولت ایالات متحده معتقدند که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای است. اما بسیاری از سیاست گذاران اکنون متقاعد شده اند که اصل موضوع همین است.

من نمی توانم با اطمینان بگویم که فرض شما مبنی بر باور آقا استرلینگ در جهت ادعاهای سیا علیه ایران صحت دارد.

بر اساس اطلاعات من، ارزیابی سیا از برنامه هسته ای ایران این است که آنان هنوز به نتیجه قطعی نسبت به اینکه آیا ایران به دنبال سلاح هسته ای است یا نه نرسیده اند.

جیمز رایزن با استناد به منابع اطلاعاتی خود به عملیات شکست خورده سیا درباره اختلال در فعالیت تاسیسات هسته ای ایران اشاره کرده است. آیا امکان اقدامات مشابه دیگری از سوی سیا وجود داشته است؟

ایالات متحده نگرانی عمیقی نسبت به تلاش ایران برای تولید سلاح هسته ای دارد و در این راستا، سیاستگذاران دولت آمریکا همواره عوامل خود را (نظیر سرویسهای اطلاعاتی) برای نظارت بر رفتار ایران و یا حتی تخریب برنامه هایی که به هدف گسترش این تسلیحات طراحی شده اند، بکار می گیرند. آنچه جیمز رایزن انجام داده است بازنمایی همین نگرانی است ولی من نمی دانم وضعیت فعلی این برنامه ها چگونه است.

با توجه به مطالب مطرح شده توسط رسانه ها موساد علاقمند است تا در سیاست های هسته ای ایران خرابکاری انجام دهد، آیا بنا به فضای کنونی روابط ایران و امریکا، سیا از این حرکت موساد پشتیبانی خواهد کرد؟

آیا آژانس اطلاعاتی ایالات متحده از برنامه ای که موساد برای ایران بکار بگیرد حمایت خواهد کرد؟ این بستگی به برنامه، به نقشه موساد و نیز رابطه میان سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده و اسرائیل دارد.

از دیدگاه تاریخی، این رابطه همواره مملو از فراز و نشیب هایی بوده است که شاید سطحی ترین دلیل آن، اتفاق جندالله باشد. همکاری آمریکا با اسرائیل در جهت نظارت بر برنامه هسته ای ایران هیچگاه برای من سوال برانگیز نبوده است. اصلا جای سوال ندارد. اینان از متحدان ما هستند.

طبق اسنادی که به تازگی توسط اسنودن منتشر شده است سازمان های اطلاعاتی امریکا و انگلیس از سیم کارتهای ایرانسل در ایران جاسوسی می کرده اند. تا چه اندازه افشاگری های اسنودن قابل اعتماد و استناد است؟

من هیچ اطلاعی ندارم. من این ماجرا را دنبال نکردم و شخصا، تخصصی در حوزه عملیات سرویس های اطلاعاتی آمریکایی برای نظارت بر خطوط تلفن همراه ایران ندارم.

شما در قسمتی از کتاب کسوف که طی سه سال تحقیق و مصاحبه با بسیاری از چهره های برجسته سیاسی امنیتی امریکا تالیف کرده اید به همکاری سیا و حکومت صدام حسین بر علیه ایران اشاره کرده اید. آیا در آن دوران درباره همکاری سیا بر علیه ایران مطالبی را به دست آوردید که امکان انتشار آنها وجود نداشت؟

این ماجرا برای من کهنه شده است. کسوف 15-20 سال پیش منتشر شد. همکاری ایالات متحده با صدام حسین دیگر بر هیچکس پوشیده نیست. من اطلاعات جدیدی در این باره ارائه نکرده ام.

تا چه اندازه این اقدامات سیا در راستای تقویت قدرت صدام حسین بر علیه ایران بوده است؟

من واقعا نمی دانم پاسخ دقیق به این سوال چیست. همکاری ما با صدام حسین زمانی اتفاق افتاد که ترس از گسترش و صدور انقلاب ایران احساس می شد. دیدگاهی که با پایان جنگ ایران و عراق تغییر کرد و با تعدی صدام به خاک کویت تقویت شد. پس از آن اتفاق، تمرکز ما به سمت عراق معطوف شد و سعی کردیم آنچه را که رژیمی دیکتاتوری می پنداشتیم به عقب برانیم.

تا چه اندازه رابطه اقتصادی امریکا با کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس مانند قطر و عربستان روی سیاست خارجی و منافع ملی امریکا تاثیر گذار است؟ آیا این حوزه اثر شامل ایران نیز می شود؟

ما اعضای شورای همکاری خلیج فارس را متحدانی قابل اتکا برای ایالات متحده می دانیم و روابط اقتصادی و سیاسی نزدیکی با آنان داریم. ما این روابط را حفظ خواهیم کرد و بی شک و خصوصاً پس از بحران داعش، برای تقویتشان تلاش می کنیم.

علاوه براین، اگرچه ایالات متحده برای تقویت اقتصاد خود به ذخایر نفتی خاورمیانه وابسته نیست، ولی این امر در مورد اروپا و ژاپن، که متحدان سنتی و جهانی ما هستند، صدق نمی کند.

احساس من این است که همکاری ایالات متحده با ایران صرفا برای اطمینان از عدم گسترش تسلیحات هسته ای نیست، بلکه به این دلیل است که ایران قدرتی منطقه ای با ظرفیت های بالا و البته اقتصادی بدون پیشرفت است.

ایالات متحده در برخورد با ایران با سه گزینه مواجه است: نخست اینکه می تواند جنگ اقتصادی و سطحی خود را با این کشور پی بگیرد؛ دوم اینکه می تواند هیچ کاری نکند؛ و سوم اینکه می تواند با ایران بجنگد.

در ایالات متحده، جنگ با ایران به هیچ وجه جایگاهی ندارد و دیر یا زود، ما مجبور خواهیم شد تا به نفوذ و قدرت منطقه ای ایران اذعان کنیم. نگاه من به مذاکرات فعلی، در واقع به مثابه پلی حیاتی برای حصول به سیاستی دراز مدت است. من فکر می کنم که نگاه دولت و نهادهای سیاست گذاری ایالات متحده نیز چنین است.

افزایش تنش میان نتانیاهو و اوباما تا چه اندازه روی آرایش سیاسی امریکا در قبال ایران تاثیر گذشته است و تحلیل نهادهای امنیتی آمریکا در این مورد چیست؟

ایالات متحده ارتباط مستحکم استراتژیکی با اسرائیل دارد و هرگونه تغییر در ماهیت این ارتباط بعید به نظر می رسد. این ارتباط همواره مستحکم خواهد ماند و اگرچه شکافی میان این دولت و دولت آقای نتانیاهو ایجاد شده است، اما روابط نظامی همچنان محکم و عمیق خواهند بود.

این یکی از اصول مهم دولت ما است که قانون اساسی کشور هدایت سیاست خارجی ایالات متحده را صرفا به دست رئیس جمهور می سپارد. این اصل هدفمند که توسط پیشینیان ما تدوین شده است مسائل سیاست خارجی را از حاشیه، جناحی شدن و تفرقه انگیز بودن حفظ می دارد. بدنه اجرایی دولت ما در پس سیاست های آقای اوباما قرار دارد، چرا که موظف به اجرای آن است.

گروه های نظامی آمریکا چه تاثیری بر روی سیاست خارجی آمریکا دارند؟ آیا انتخاب وزیر جدید دفاع آمریکا این سیاست ها را تغییر خواهد داد؟

اگرچه ارتش ایالات متحده بطور مستقیم مسئولیت یا طراحی سیاست خارجی را عهده دار نیست، ولی تاثیر بسزایی بر آن دارد. ارتش پیرو احکام رهبران مدنی و خصوصا رئیس جمهور بوده، چرا که سنت نیروی نظامی ما بر این اساس است.

البته وزیر دفاع توسط رئیس جمهور منصوب می شود و همین مسئله سبب می شود تا به ندرت شاهد نفی سیاست خارجی رئیس جمهور توسط وی باشیم. آقای اشتون کارتر، وزیر کنونی دفاع، از نزدیکان وفادار به آقای اوباما است و حتی اگر می توانست، سیاستهای فعلی را هم تغییر نمی داد.

گفتگو از: محمدرضا نظری

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin