خانم کارن رافل، از علاقمندان به مراسم های سنتی مذهبی شیعه می باشد و پژوهش های بی شماری در این زمینه انجام داده است. آنچه خانم رافل را از سایر پژوهشگران حوزه های مذهبی متمایز می نماید، انجام تحقیقات میدانی و بازدید از مکان های مقدس شیعه است. وی در اظهارات خود از احساس تعلق خاطر و ارادت به اهل بیت شیعیان سخن می گوید و اینکه معجزه شفاعت ایشان را بارها در اتفاقات زندگی خود تجربه کرده است. به منظور بررسی روند سیر تحقیقی وی و تاثیر اندیشه شیعه بر باورهای این محقق کانادایی، با خانم رافل گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با خانم کارن رافل
استادیار دپارتمان تاریخ و مطالعات ادیان دانشگاه تورنتو
چه عواملی موجب علاقه شما به تحصیل در رشته مطالعات ادیان گردید؟
من همواره به روش هایی که مردم عشق خود را نسبت به خدا و انسان های مقدس ابراز می کنند، علاقه مند بوده ام. شیوه های مختلفی مانند شعر، زیارت مکان های مقدس و هنر های انجام مراسم های عبادی توجه من را جلب می کنند. در واقع از سنین پایین به جنبه های هنری انجام مراسم های عبادی مسلمانان (به ویژه شیعیان) در ایران و جنوب آسیا علاقه مند و کنجکاو شدم.
من در دهه های 80 و 90 میلادی در ایالات متحده بزرگ شدم و مردم ایالات متحده در آن زمان اطلاعات بسیار غلط و دید وحشت زده ای نسبت به اسلام داشتند، که تغییر آن تنها از طریق آموزش و گفتمانِ مثبت میسر است.
چه عواملی موجب گرایش شما به مطالعه شاخه ای از شیعه (شیعه شناسی) شد؟
من با اعتقادات کاتولیک بزرگ شدم و “تشیع” از منظر حسی و فکری برای من جذابیت داشت. از آنجا که ما نیز طی سال های زیادی در مذهب کاتولیک، پیشینه تاریخی و عمیقی در رابطه با قدیسین داشته ایم، به سرعت با داستان امام حسین و خانواده اش ارتباط برقرار کردم. من زمانی که در مقطع کارشناسی تحصیل می کردم به مطالعه ادبیات مذهبی و مراسم شیعه در جنوب آسیا گرایش پیدا کردم. بنابراین، از آغاز، به هند و به تشیع علاقه مند شدم.
آیا قبل از مطالعه شیعه با شیعیان نیز ارتباط نزدیک داشته اید؟
خیر. من در میدلبریِ ورمونت، شهری بسیار کوچک در یکی از ایالاتِ کوچکِ آمریکا بزرگ شدم.
آیا درمورد اهل سنت نیز تحقیق و مطالعه کرده اید؟
بله. از آنجایی که در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به مطالعه دینی پرداختم، درباره تشیع و همینطور اهل سنت به من آموزش داده شد. در واقع من به عنوان استادِ مطالعات اسلامی، باید بتوانم تمام جنبه های این سنت مذهبی را آموزش دهم.
آیا تاکنون توانسته اید با یک روحانی برجسته شیعه گفت و گو کنید؟
نه متاسفانه.
شما به مرثیه شیعه علاقه مند هستید. مهم ترین فعالیت شما در این زمینه چیست؟
کتابِ من: جنسیت، تقدس، و اعمال روزانه در تشیعِ جنوب آسیا است. البته طی شرح مختصری در جلد این کتاب آمده است که “کارن رافل در این کتاب همراه با مطالعه سیره شناسی و نحوه اجرای مراسم شیعه در حیدرآبادِ هند، تاثیر سنت های مقدس و ارزش های فرهنگی محلی را بر شکل گیری نقش هر جنس نشان می دهد. رافل به توصیف مجامع عزاداری سالانه که در 7 محرم به مناسبت گرامیداشت روز عروسی فاطمه کبری و داماد جنگجوی او قاسم، در میدان جنگ برگزار می شود، متمرکز شده است. اینکه قاسم قبل از ازدواج، در سال 680 میلادی در نبرد کربلا در عراق به شهادت رسید و ناکام از دنیا نرفته است. رافل بر این باور است که “سیره شناسی” سنتِ متنیِ مهمی در اسلام به شمار می رود و در جامعه شیعی نقشی پویا در شکل گیری ذهنیت، زهد و حساسیت اجتماعی ایفا می نماید.
در آیین حیدرآبادی که به ستایش قاسم، فاطمه کبری و قهرمانان کربلا می پردازد، نوعی تقدس به وجود می آید. طبق توضیحات رافل، این قدیسین الگوی اخلاقی و اجتماعی و معیار مذهبی مسلمانان شیعه هستند و مردم در زندگی روزمره خود به تقلید از آنها می پردازند؛ تا اعمال مذهبی شخصی و اجتماعی خود را بهبود بخشند. رافل با مشاهده سطحِ وسیع ترِ جامعه، دریافت این الگوبرداری، هویت گروهی، اخلاق مشترک و حساسیت های جنسیتی را تقویت می کند. رافل با قرار دادن جنسیت و اعمال روزانه در مرکز مطالعه خود، روایات شیعی مردسالار را که تنها از مردانِ قدیس یاد می کند به چالش می کشد و اعمال مذهبی نادیده گرفته شده زنان را آشکار می نماید.”
همچنین پایان نامه دوره کارشناسی ارشد من “اشعاری خونفشان” بود که مربوط به عناصر مذهبی کربلا نامه، اثر محتشم کاشانی می شد این اثر به روند توسعه ژانر “مرثیه مذهبی” در دوران سلسله صفوی می پردازد.
در سال 2004 برای یاد گیری زبان فارسی به ایران سفر کردید. تا چه حدی اقامت در ایران که یک کشور مسلمان شیعه است بر روی مطالعات شما تاثیر گذاشته بوده است؟
من از اقامتم در ایران بسیار لذت بردم. به مدت چهار ماه و نیم در تهران زندگی کردم و در موسسه دهخدا به مطالعه زبان فارسی پرداختم. من توانستم از طریق کمک هزینه اعطایی از طرف موسسه ایرانشناسی آمریکا به ایران سفر کنم. من همچنین کمک هزینه تحصیلی دیگری از طرف شورای مراکز تحقیقاتی آمریکا در خارج از کشور داشتم و به کمک آن توانستم به تحصیلم ادامه دهم.
در زمان اقامتم در ایران مطالب زیادی یاد گرفتم. به شهرهای قم و مشهد سفر کردم و زمان زیادی را صرف مطالعه در کتابخانه و بازدید از امامزاده ها نمودم. در واقع دوره ای که در ایران به سر بردم، پایه تحقیقات میدانی ام در حیدرآباد هند در سال 2005 و 2006 بود.
پس از ارتباط مستقیم با مردم ایران نگرش شما نسبت به رفتار و جنبه های اجتماعی چه تغییری کرد؟
به نظرم رفتار مردم گرم، دوستانه و با کنجکاوی همراه بود. من دوستان زیادی پیدا کردم و احساس می کنم فرصتِ زندگی طولانی مدت در ایران به هر فردی نسبت به زندگی، دیدگاهی بسیار متفاوت ارائه می دهد که با آنچه در رسانه های عمومی مطرح می شود تفاوت دارد. من در آینده برای تحقیق دوباره مشتاقانه منتظر بازگشت به ایران هستم.
در طول سفر خود به ایران از چه استان هایی بازدید کردید؟ با چه کسانی ملاقات نمودید؟ مهم ترین دستاوردتان طی اقامت 4 ماهه در ایران چه بود؟
از آنجایی که هدف اصلی ام مطالعه زبان بود، بیشتر وقتم را در تهران سپری کردم. با این حال دو سفر تحقیقاتی به مشهد و قم نیز داشتم. مهم ترین دستاورد من طی اقامت در ایران، رشد مهارت های زبانی ام در یک دوره کوتاه بود.
شما جایزه “پژوهشگر سال” وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به دست آوردید. موضوع اصلی مطالعه شما چه بود؟ چگونه این جایزه به شما اعطا شد؟
در سال 2002 برای پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان “اشعار خونفشان: مطالعه پیرامون عناصر مذهبی کربلا نامه اثر محتشم کاشانی ” موفق به کسب جایزه دوم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدم.
این پایان نامه به ارزیابی تاریخی و ادبی مرثیه معروف کاشانی می پردازد و مطالب و مضامین مذهبی را مورد توجه قرار می دهد. من برای مراسم اعطای جوایز به ایران نرفتم. با این حال، یک تقدیرنامه برازنده در پوشه چرمی و یک سکه طلا دریافت کردم. من همچنان به دریافت این جایزه از دولت ایران افتخار می کنم.
آیا شما به سایر کشورهای خاورمیانه سفر کرده اید؟ آیا به دستاوردهای آکادمیکی دست یافتید؟
برای آموختن زبان عربی به یمن سفر کردم و در سال 2004 بعد از سفرم به ایران، یک دوره بسیار کوتاه را در سوریه شهر دمشق صرفِ تحقیقات میدانی کردم. در آنجا مراسم زیارت را مشاهده می کردم و با زنان زائر ایرانی در زیارتگاه های سیده زینب و حضرت رقیه گفتگو کردم.
به تازگی مقاله ای در یک مجموعه منتشر شد که بازتاب کوتاهی از تجربه من با برخی از زنان زائر را نشان می دهد. عنوان آن “ما همه زائر هستیم: بررسی روح و خویشتن همراه با زنان ایرانی در زیارتگاه دمشق” است و این مطلب در مجموعه “عشق و انار: هنرمندان و سالکان ایران” ویرایشِ مگان نوتال سایرز (سانتا آنا کالفرنیا : نورشا پرس، 2013) منتشر شده است.
من همچنین در ترکیه یک ماه به انجام پژوهش در مورد حضرت فاطمه الزهرا (س) پرداختم. در ادامه نیز به عنوان یک توریست به عمان سفر کرده ام.
طی سال های 2000 و 2009 در پاکستان و هند به تحقیقات میدانی پرداختم. البته در هند عمدتا در حیدرآباد فعالیت می کردم و البته از سال 2003 به آنجا سفر متمادی دارم. من دریافت کننده کمک هزینه تحصیلی انجمن مطالعات جوامع ایرانی از دانشگاه ملی “مولانا آزاد” هستم.
با توجه به اینکه اولویت کار شما مطالعه زنان و خاورمیانه است نقش زنان را در توسعه خاورمیانه چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من بسیار سخت است که بتوان درباره وضعیت زنان در سرتاسر خاورمیانه به صورت کلی حرفی زد! البته تمرکز مطالعاتی من بیشتر بر جنوب آسیا است تا خاورمیانه.
بسیاری از آثار شما از جمله برخی تحقیقات سرکارعالی، درباره زندگی و شخصیت حضرت فاطمه زهرا (س) می باشند. چه عواملی باعث شد تا مدت زمان طولانی را برای تحقیق راجع به این شخصیت شیعه اختصاص دهید؟
علاقه من به سیره شناسی شیعه و اعمال دینی مبتنی بر جنسیت همواره با تمرکز بر حضرت فاطمه زهرا(س) بوده است، زنی که در جسم خاکی اش جلوه گر رسالت عام الفهم پدرش محمّد (ص) به عنوان آخرین پیامبر (خاتم الانبیا) است. از طریق کالبد عرفانی و خاص او، دانش باطنی و معنویت امامت، در نقش او به عنوان اُم الائمه (مادر امامت) تجلی پیدا می کند.
تحقیقات من در این زمینه دو بخش را با هم ادغام می کند. بخش اول، تحلیل متنی دقیق ژانرهای مختلف به زبان های اردو، فارسی و عربی، مانند سیره شناسی، داستان معجزه ها، اشعار کربلا (مرثیه و نوحه)، متون مذهبی، حدیث و ادبیات فرا- قرآنیِ اسرائیلیات است و بخش دوم شامل تحقیقات میدانی بر قوم نگاری می شود.
بخشی از مطالعات شما به واقعه کربلا (ظهر عاشورا) مربوط می شود. دیدگاه اصلی شما نسبت به سوگواری مرگ و شهادت امام حسین چیست؟
به عقیده من سوگواری برای شهادت امام حسین و یارانش لازم است. تحقیقات من بر پایه روش های مختلفی است که جوامع گوناگون متناسب با فرهنگ خود به عزاداری امام حسین می پردازند. البته ادبیات و فرهنگِ بزرگداشت ثابت نیست و همراه با گسترش تشیع در دنیا تکامل یافته و خود را با فرهنگ ها و زبانهای مختلف سازگار نموده است و به نظر من موضوع جذابی است. با این حال شیوه های روایت و برگزاری مراسمِ یادبود شهادت امام حسین در کربلا ماندگار و جهان شمول هستند.
به عنوان یک محقق متون اسلامی، آموزنده ترین نکته ای که باید در مطالعه واقعه کربلا و رویدادهای مربوط به آن مورد تاکید قرار گیرد چیست؟
وقتی کسی به واقعه کربلا فکر می کند، اغلب به دو قاعده اخلاقی می رسد: عدالت و مراقبت از آن.
گمان نمی کنم هیچ یک از این مفاهیم اخلاقی از یکدیگر مستقل باشند، زیرا لازمه عدالت، مراقبت است؛ و لازمه مراقب از جامعه، خانواده و دین نیز عدالت است. در واقع مراقبت خود مفهومی اخلاقی است که من در تحقیقاتم در مورد تشیع بر آن تاکید ویژه ای داشته ام، زیرا فکر نمی کنم از سوی جامعه علمی به آن توجه کافی شده باشد.
در مقدمه مقاله خود با عنوان “ما همه زائر هستیم: بررسی روح و خویشتن همراه با زنان ایرانی در زیارتگاه دمشق” شما بر تأثیر معنوی حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) بر شخص خودتان تأکید کرده اید. آیا می توانید درونی ترین احساس خود را شرح دهید؟
من احساس تعلق خاطر و ارادت خاصی به اهل بیت دارم و معجزه شفاعت ایشان را بارها در اتفاقات زندگی خود تجربه کرده ام. من ارتباطی عمیق و معنوی با حضرت فاطمه زهرا (س) احساس می کنم و در مدتی که مشکلی شخصی داشتم، ایشان به خواب من آمدند و راهکاری برای حل مشکلم به من دادند. من حضور و حمایت ایشان را در زندگی خود حس می کنم که این خود برکتی است.
آیا تا کنون برای آثار خود در زمینه مطالعات اسلامی و شیعه به دنبال تایید اشخاص مذهبی بوده اید؟
به طور خاص نه. من در مورد تحقیقات خود با علمای شیعه در پاکستان و هند، بحث و گفتگو کرده ام. کار من یک کار دینی نیست و بیشتر به بررسی سنت های مذهبی از مواضع متعددِ مخاطبانم (هم متنی وهم قوم نگاری) می پردازم.
من به این کار اینطور نگاه می کنم که چطور شیعیان از شهادت امام حسین (ع) و الگوی نمونه اهل بیت درس می گیرند. در واقع فعالیت علمی من شامل مطالعاتی در زمینه کثرت و تنوع تجربه های سنت های مذهبی می شود و هدف آن تفسیر مباحث موجود در جامعه شیعی است، مانند این موضوع که آیا مراسم حنا گذاری برای حضرت قاسم در 7 محرم در جنوب آسیا جایز است یا خیر.
تاکنون چقدر توانسته اید در آثار خود تفاوت شیعه در ایران و سایر کشورهای دیگر را نشان دهید؟
من چنین ارزیابی و قضاوتی را به عهده دیگران می گذارم.
گفتگو از: محمدرضا نظری