پرفسور وارِن پیکت از جمله اساتید برجسته آمریکایی است که به همراه پروفسور آنتونی لگت، برنده جایزه نوبل فیزیک به ایران سفری داشته است. وی در این سفر طی دیدار با مقامات آموزشی ایرانی به این موضوع اذعان کرد که گسترش فعالیت های آموزشی بین دو کشور ایران و آمریکا می تواند به تعمیق روابط سیاسی مابین دو کشور کمک کند. با توجه به اینکه پروفسور پیکت از جمله شخصیت های برجسته فیزیک آمریکا محسوب می شود درباره سفر وی به ایران و نیز مطالعات و تحقیقات ایشان در عرصه علمی آمریکا گفتگویی با وی داشته ایم که در ادامه می خوانید.

گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با پرفسور وارِن اِرل پیکت

استاد ممتاز گروه فیزیک دانشگاه “دیویس کالیفرنیا”

با نظر به اینکه شما فعالیت های حرفه ای زیادی در زمینه فیزیک داشته اید، مهمترین دستاورد علمی خود را طی این سال ها کدامیک می دانید؟

البته انتخاب یکی از آنها می تواند مشکل باشد. در اینجا باید به دو پیشرفت در زمینه های مختلف اشاره کنم. اول ابررسانایی در دمای بالا است. چند سال پس از کشف و مطالعه ابررساناهای دمای بالای اکسید مس، بالاخره در پایان سال 1986، آزمایش های مختلف نشان داد که این “فلزات عجیب” سطح فِرمی ندارند.

سطوح فِرمی به سطوحِ فضای تکانه اطلاق می گردد که تراز الکترونی پر شده و پر نشده را از هم جدا می کند. سطح فِرمی اساسی ترین خاصیت فلز است.

گروه ما در زمینه مکانیک کوانتومی محاسباتی انجام داده است و جزئیات آن را نیز با داده های موجود مقایسه نموده تا نشان دهد موادی که به طور مطلوبی تقویت شده اند (بهترین ابررساناها) دارای سطوح فِرمی هستند و این مسئله با سطوح از پیش محاسبه شده نیز مطابقت دارد. در سال 1992 این موضوع همراه با تصویری رنگی از یک سطح فِرمی (بر روی جلد) در مجله ساینس (علم) منتشر شد.

دومین دستاورد شامل آهن رباهای به شدت همبسته است. تا 5-6 دهه مواد به شدت همبسته الکترونیکی که اتم های دارای اوربیتال باز دارند، فلزی نبوده و عایق هستند. “عایق های مات(Mott)” موضوع اصلی بحث های فیزیک مواد بوده اند.

در سال 2006 گروه ما که بخشی از تیم فیزیکدانان محاسباتی است و از طرف شبکه علمی محاسباتِ موادِ DOE پشتیبانی می شود، نظریه ای جدید برای شبیه سازی ارتباط دینامیکی بین الکترون ها را در “عایق مات کلاسیک اکسید منگنز” به کار برد.

همکاران تجربی ما چند سال قبل نشان دادند که اکسید منگنز در فشار حدود 100 گیگا پاسکال از عایق مات به فلز تبدیل می شود. این عدد برابر با فشار یک میلیون اتمسفر است. برای اولین بار در این زمینه محاسبات ما این تبدیل را بازسازی نمود و نشان داد مکانیزمِ میکروسکوپی لازم برای آزادسازی الکترون ها جهت انتقال برق با آنچه بسیاری از نظریه پردازان انتظار داشتند تفاوت دارد و بیشتر به تغییر خاصیت مغناطیسی الکترون ها مربوط می شود تا تغییر در انرژی جنبشی آنها.

بزرگترین چالش در حوزه فیزیک ماده چگال چیست؟

ما در حوزه های دیگر فیزیک با چالش های بزرگی مواجه هستیم. در فیزیک ذرات تا چندی پیش، این سوال وجود داشت که ” آیا بوزون هیگز وجود دارد؟ با کدام انرژی؟ ” برای اختر فیزیکدانان و کیهان شناسان بحث تکامل جهان، ثابت کیهانی و مفاهیم آن مطرح است.

در فیزیک ماده چگال طیف وسیعی از مطالعات مواد، خواص و کاربردها وجود دارند. در این سالها به تناوب فعالیت هایی انجام می شود که تا پنج سال قبل از آن اصلا وجود نداشته اند.

اکتشافات حاضر که اغلب هم کاربردهای صنعتی دارند به وفور رخ می دهند. مثال های اخیر عبارتند از:

الف: گرافن (گرافیت تک لایه ساخته شده از اتم های کربن) که از سال 2005 و بعد از آن بسیار مورد استفاده قرار می گیرد.

ب: عایق های توپولوژیک. عایق هایی که رفتار سطح فلزی آن ها به گونه ای است که می تواند منجر به ابزار های مهم کاربردی شود. این عایق ها از سال 2010 و بعد از آن بسیار کاربردی بوده اند.

ج: گاز های اتمی فوق العاده سرد؛ که با تثبیت موقعیت مناسب نور لیزر می توان از آن برای تشکیل شبکه های منظم استفاده کرد. همچنین از این گازها می توان برای تهیه مراحل جدید مواد بدچگال استفاده کرد.

چالش کلی و پایدارترِ امروز و احتمالا آینده مربوط به طراحی و سنتز مواد کاربردی جدید به صورت لایه لایه و شاید اتم به اتم می باشد. این کارها از طریق هم افزایی(سینرژی) آزمایش و تئوری انجام می شود و با کشف مسائل مربوط به “ژنوم مواد” موادی که بطور طبیعی یافت نمی شوند طراحی، سنتز و برای منافع جامعه استفاده می گردند.

شما عضو بسیاری از مجامع علمی از جمله انجمن فیزیک آمریکا هستید. تا چه حد این سازمان با دیگر دانشمندان و محققان در سراسر جهان در ارتباط است؟ در مورد دانشمندان ایرانی چطور؟

ابتدا به سوال آخرتان پاسخ می دهم. بعد از انقلاب ایران در سال 1979 تعامل و ارتباط کمی بین دانشمندان ایرانی و دانشمندان غربی برقرار بوده است. ارتباط موجود نیز عمدتا به واسطه حضور دانشمندان ایرانی در کنفرانس های بین المللی و اخذ مدرک دکتری و یا فعالیت های کاری پس از دکتری آنان در غرب (معمولا در ایالات متحده) بود.

در آن وضعیت انزوا بسیار قابل توجه بود که ما سه فیزیکدان توانستیم در فوریه 2014 از دانشگاه های ایرانی بازدید کنیم و با چندین گروه از جمله تعدادی از وزیران دولت، اساتید رشته فیزیک، دانشجویان و نیز برخی از شهروندان دیدار داشته باشیم. در ادامه به جزییات بیشتری از آن دیدارها اشاره خواهم کرد.

برگردیم به سوال اولتان. برخی از مجامع علمی آمریکا مثل انجمن فیزیک آمریکا (APS) و انجمن آمریکایی پیشرفت علم (AAAS) دفاتری دارند که از تعامل با دانشمندان در سطح بین المللی حمایت می کنند. در این زمینه انجمن فیزیک آمریکا از طریق انجمن فیزیک بین المللی فعال است؛ انجمنی که یکی از فعالیت هایش سازماندهی سخنرانی در جلسات APS در ارتباطات بین المللی بین فیزیکدانان و سایر گروه های علمی می باشد.

انجمن پیشبرد علوم آمریکا نیز دفتر دیپلماسی علمی خود را دارد که کار آن تشویق و تسهیل ارتباط بین دانشمندان در سراسر مرزهای بین المللی تحت نظارت فعل و انفعالات دولتی است. آکادمی ملی علوم نیز در این زمینه سابقه طولانی خود را دارد که دست کم به سال 1960 بازمی گردد در آن دوران و در اوج جنگ سرد این سازمان بازدید متقابل فیزیکدانان را بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تسهیل می کرده است. اما مدتی است که ترویج روابط با دانشمندان ایرانی به یک چالش تبدیل شده است.

آیا انجمن های علمی آمریکا در رشته فیزیک برنامه ای برای همکاری با محققان و دانشمندان ایرانی دارند؟

در حال حاضر من از برنامه ایی در این مورد اطلاع ندارم. تحریم های ایالات متحده و سازمان ملل مربوط به ایران محدودیت های زیادی را به وجود آورده است و سازمان ها نگران این موضوع هستند که ارتباط آنها با ایران اثرات منفی برایشان به همراه داشته باشد.

شناخت این موضوع یکی از دلایلی است که تعاملات دانشمندان در حال حرکت به سوی روابطی باز تر است. اخیرا شنیده ام که برخی فعالیت ها در سطح رسمی آغاز شده است. یکی از پیشرفت های جدید بسیار مهم در جولای 2014 نهایی کردن یک توافق نامه همکاری رسمی است که رئیس دانشگاه دیویس کالیفرنیا و رئیس دانشگاه صنعتی شریف آن را امضا کرده اند.

هدف از این سند تسریع عمل از هر دو طرف برای تبادل ملاقات و همکاری در راستای منافع مشترک است. منافع مشترک در زمان حال شامل کشاورزی و پایداری زیست محیطی و همچنین علوم فیزیکی می شود.

تلاش هایی برای محدود کردن دانشمندان ایرانی از سوی برخی محافل بین المللی و حتی آمریکایی صورت می گیرد. دیدگاه شما در این مورد چیست؟

به من گفته شده و البته در مجلات و ژورنال ها هم گزارش شده است که در مواردی ناشران علمی برای مقالات نهادهای خاص در ایران تفاوت قائل می شوند و گاهی اوقات بدون بررسی و توجه آنها را باز می گردانند. این نیز از اثرات ناملموس تحریم های وضع شده است.

مقامات انجمن فیزیک آمریکا به من اطمینان داده اند که انتشارات APS این محدودیت ها را وضع نمی کند.

یکی از علایق من این است که این مسائل را برای دیگران باز کنم تا بیشتر شناخته شوند و به طور فعال در جامعه علمی و سازمان های مربوطه مورد بحث و ارزیابی قرار گیرند. برخی واقعیت های سیاسی وجود دارند که باید در نظر گرفته شوند اما فرد می تواند به تنهایی آزادی عمل بیشتری نسبت به گروه های بزرگتر داشته باشد.

تا چه اندازه تبادل علمی در سطح جهانی می تواند منجر به کاهش تنازع مابین کشورها شود؟

سوال مهمی پرسیدید که البته برای آن یک جواب کلی وجود ندارد. یقینا بسیاری از ما امیدواریم که نتایج ثمربخش تری بدست آوریم تا اینکه صرفاً به تبادلات در سطح شخصی بسنده کنیم. آیا تبادل فیزیکدانان مابین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در دهه 60 تاثیری روی مواضع سیاسی هر یک از دو کشور داشت؟ من شواهدی ندارم که تاثیر آن را روی رهبران سیاسی دو کشور تایید کند.

در سال 1971 چین از تیم پینگ پنگ ایالات متحده، که آن زمان در ژاپن بود، دعوت کرد تا برای مسابقات ورزشی از چین دیدار کند. بلافاصله پس از آن، یک تیم چینی برای دیدار متقابل به ایالات متحده رفت.

در سال 1973، مقامات دولت آمریکا شروع به سفر (ابتدا مخفیانه) به چین نمودند و پس از آن روابط دیپلماتیک میان چین و ایالات متحده از سر گرفته شد. برخی بر این باورند که “دیپلماسی پینگ پنگ” باعث شد ایده های در ذهن رهبران دو کشور شکل گیرد. اگر چنین باشد این امکان وجود دارد که “دیپلماسی علم” بین ایالات متحده و ایران باعث شود رهبران راههای جدیدی برای همکاری در نظر بگیرند.

در سال 1392 به همراه دو تن دیگر از اساتید برجسته فیزیک در آمریکا سفری به ایران داشتید. این سفر به دعوت چه کسی بود؟

من با همسرم، پروفسور پاول چو (دانشگاه هوستون) و همسرش و پروفسور تونی لگت (دانشگاه ایلینوی اوربانا-شامپاین) در دو هفته اول فوریه 2014 به ایران سفر کردیم.

پروفسور محمد اخوان (فیزیک، دانشگاه شریف) ما را به این سفر دعوت کرد. ما به واسطه ملاقات در کنفرانس های بین المللی آشنایی چندین ساله با ایشان داریم. این دعوت در اخذ ویزا نیز به ما کمک کرد چرا که دعوت نامه ای از طرف رئیس دانشگاه شریف داشتیم. ایشان از همان سال 2003 که با هم آشنا شدیم از من دعوت کردند تا به ایران سفر کنم، اما متاسفانه یک دهه طول کشید تا این سفر محقق شود.

آیا ایده چنین سفری فقط از سوی طرف ایرانی مطرح شد یا شما نیز در برنامه ریزی آن نقش داشتید؟

ایده و جزییات سفر کار پروفسور اخوان بود و همانطور که در بالا بدان اشاره کردم، این سفر چندین سال جز برنامه های ایشان بود.برای ما هر سه فیزیکدان در طول این سفر برنامه های زیادی چیده شده بود:

(1) شرکت در چهارمین کنفرانس ملی ابر رسانایی پیشرفته در دانشگاه شریف که هر کدام از ما یک سخنرانی عمومی و یک سخنرانی تحقیقی ارائه کردیم.

(2) ما هر کدام یک سخنرانی عمومی در دانشگاه هایی که از آنها بازدید کردیم داشتیم (دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعتی اصفهان).

(3) ما انتصاب سمت استاد کمکی در رشته فیزیک دانشگاه شریف را پذیرفتیم تا ارتباطات و برنامه های بیشتر تسریع شود.

(4) در افتتاحیه برنامه جدید IRPAM  “همکاری تحقیقاتی بین المللی در فیزیک مواد پیشرفته” در دانشگاه شریف حاضر بودیم و انتصابمان در انجمن مشورتی بین المللی را پذیرفتیم.

ما همچنین از چند مکان تاریخی و فرهنگی نیز دیدن کردیم و از آن پس به طور مرتب با پروفسور اخوان در ارتباط هستم.

از کدام شهر های ایران بازدید کردید؟

ما از تهران، اصفهان و شیراز بازدید کردیم و با روسا و اساتید فیزیک و برخی دانشجویان دیدار نمودیم. همچنین ما را برای بازدید به مکان های تاریخی و فرهنگی بردند مکان هایی که برخی منعکس کننده تمدن و فرهنگ ایرانیِ صدها و حتی هزاران ساله ایران زمین بود.

اسم بردن از تک تک آن ها وقت زیادی می برد، اما یکی از آن اماکن که موجب شگفتی و خوشحالی ما شد، موزه فرش بود. با این حال چندین سفر تفریحی دیگر نیز داشتیم.

تا چه اندازه ایران با آنچه در رسانه ها به تصویر کشیده می شود متفاوت است؟

آنچه که ما در آمریکا در تلویزیون و روزنامه ها درباره ایران می بینیم اغلب در مورد مواضع دولت ایران در موضوعات مختلف است و اطلاعات اندکی درباره مردم ایران و تصاویر شهرها و اماکن آن بدست می آوریم.

تا آنجا که من اطلاع دارم، تصاویری که گاهاً از تلوزیون پخش شده اعتراضات مردم ایران نسبت به آمریکا و البته شورش مردم علیه انتخابات سال 2009 بود که جلب توجه کرد. اما همچنان پیرامون زندگی روزمره ایرانی ها اطلاعاتی در دسترس نیست.

از غافلگیری هایی که لذت بخش بودند یکی حمایتِ وزرایی که با آن ها ملاقات داشتیم از ارتباط بیشتر بین دانشمندان ایرانی و غربی بود و دیگری این بود که هرجایی که با مردم بدون برنامه ملاقات می کردیم (در بازار، در خیابان، در اطراف مکانهای توریستی، در نزدیکی یک مدرسه) ایرانیان از دیدار با آمریکایی ها خوشحال می شدند و از اینکه آمریکایی ها از کشورشان بازدید می کنند و در مورد آن چیزهایی یاد می گیرند لذت می بردند.

آیا در سفر به ایران با دانشجویان و اساتید ایرانی نیز تعامل و گفتگو داشتید؟

برنامه ما ملاقات با محققان و یکی دو مرتبه نیز جلسه با دانشجویان بود. انزوای علمی و مشکلات در تهیه تجهیزات ضروری آزمایشگاهی دو موضوعی بودند که در گفتگو ها چندین بار ذکر شدند.

ما هم قبل از زمان استراحت و هم در طول آن و بعد از کنفرانس ها و سخنرانی های عمومی، چند گفتگوی “5 دقیقه” ای با دانشجویان و استادان داشتیم.

خیلی از افراد از اینکه با ما عکس و یا از ما امضا بگیرند، نگران بودند. به طور حتم تعاملات بیشتر قطعا بهتر می کند اما همانطور که گفتم برنامه فشرده ای داشتیم و وقتمان کم بود.

سطح علمی دانشجویان ایرانی را چطور ارزیابی می کنید؟

من صلاحیت کافی برای چنین اظهاراتی ندارم چراکه هیچ آماری در اختیار ندارم و حتی صحبت های تفصیلی با اساتید ایرانی که استانداردهای غرب و نیز دانشجویان ایرانی را می شناسند، نداشته ام.

با این حال، به نظر می رسد سطح آموزش علمیِ دانشگاه های مختلفِ ایران در مقطع لیسانس بسیار خوب است. دپارتمان من (دپارتمان فیزیک دانشگاه یو سی دیویس) چهار دانشجو ایرانی را برای تحصیلات تکمیلی پذیرفته است. (در دپارتمان ما مهم نیست که دانشجو از کجا آمده است. آنچه اهمیت دارد نحوه تحصیل و پیشرفت آنان است.)

سال گذشته در مورد تحقیق رساله دکتری با یکی از دانشجویان ایرانی صحبت کردم اما او تصمیم گرفت تا با یک عضو دیگر هیئت علمی کار کند و تاکنون نیز پیشرفت خوبی داشته است.

در مقطع فوق دکتری، من سال ها با دو همکار ایرانی که دکترای خود را در آمریکا گرفته بودند، کار کرده ام. خارج از دانشگاه یو سی دیویس، مقامات دانشگاه استنفورد بر این باورند که در سطح کارشناسی، دانشجویان رشته مهندسی برق دانشگاه شریف جزو بهترین ها در دنیا هستند.

یکی از مشکلات واقعی دانشجویان ایرانی و در پی آن، سیستم آموزش ایران کمبود امکانات آزمایشگاهی در مقاطع تحصیلات عالی است. فاکتور مهم دیگر، انزوا قابل توجه از جوامع علمی بین المللی است.

من در سفر خود در این مورد با محققان و دانشجویان ایرانی صحبت هایی داشتم. بسیاری از دانشجویان ایرانی نمی توانند به سطح پژوهشی و آموزشی مدرن برسند زیرا موانعی روبروی آنهاست: مثلا محدودیت در دروس و تجهیزات دانشگاه های محلی، چالش در اخذ ویزا، شرایطی که به سختی می توان آنها را در خارج از ایران ارزیابی کرد و رقابت با دانشجویان ممتاز کشورهای دیگر اشاره کرد.

با این حال، تعداد قابل توجهی از دانشجویان ایرانی موفق می شوند در خارج از ایران به تحصیلات تکمیلی و پژوهش بپردازند. وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، فرجی دانا (وزیر سابق) با ایجاد شرایطی در ایران سعی کرد دانشمندان غربی آموزش دیده را بیشتر به سوی فرصتهای شغلی جذب کند و در این کار هم موفق شد. این برنامه می تواند بسیار به نفع ایران باشد.

از سفری که به ایران داشته اید در برخی رسانه ها به عنوان دیپلماسی علمی معرفی یاد شده است. آیا انتخاب چنین عنوانی برای این سفر مناسب بوده است؟

سفر ما ظاهرا برای شرکت در کنفرانس دانشگاه شریف و آغاز نقش مشاوره ای خود در همکاری تحقیقاتی بین المللی در فیزیک مواد پیشرفته بود اما همه ما متوجه شدیم که همیشه هدف دیگر اینگونه سفرها، آشنایی با افراد جدید و تلاش برای گسترش روابط است که در این مورد ما توانستیم به موفقیت هایی دست پیدا کنیم.

به همین منظور نیز سال گذشته سفری به یکی از دانشگاه های مالزی (دانشگاه پوترا مالایا) داشتم. این سفر درست بعد از بازگشت ما از ایران بود که اصطلاح “دیپلماسی علمی” که به اهداف و فعالیت های ما نسبت داده شده بود را به خوبی فهمیدم.

دیپلماسی علمی یعنی تعاملات دانشمند با دانشمند، شفاف سازی ابهامات، افزایش دانش دیگری، برقراری ارتباط و در موارد مناسب شروع و پرورش همکاری می باشد. وقتی در مورد حضور و تجارب شخصی ام در ایران و سایر جوامع سخنرانی می کنم، خودم نیز از این اصطلاح استفاده می کنم.

در سفر به ایران همسرتان شما را همراهی می کرد. دیدگاه ایشان پس از حضوردر ایران چه بود؟

همسرم، جیل، تجربه بسیار لذتبخشی را از این سفر بدست آورد. هم در تهران و هم در اصفهان و شیراز، همسر و فرزندان پروفسور اخوان میزبانی بسیار صمیمی و گرمی از وی و همسر پروفسور چو داشتند

همسرم کاملا آماده است تا در اولین فرصت دوباره به ایران سفر کند. او هم اکنون یک آلبوم از عکس هایی که در ایران گرفته را گرداوری کرده است. جیل فرصت بازدید از موزه ها، اماکن تاریخی، کاخ ها، و مساجد و یادگیری در مورد تاریخ و فرهنگ باستان ایران را بسیار ارزشمند می داند.

در صورت پیشنهاد حضور در سمینارهای دانشگاهی و یا برگزاری دوره های علمی تا چه اندازه علاقه مند هستید تا بار دیگر به ایران سفر داشته باشید؟

قطعا انتظار دارم دوباره به ایران سفر کنم. با این وجود اولویت من در حال حاضر تشویق دیگران به سفر به ایران و میزبانی از بازدید کنندگان ایرانی است. پروفسور محمد اخوان (استاد فیزیک دانشگاه صنعتی شریف) و اینجانب در صدد هستیم تا دیدارهای دو جانبه مابین اساتید و دانشجویان دانشگاه شریف و دانشگاه یو سی دیویس برقرار شود.

این بازدید ها ممکن است برای شرکت در کارگاه تحقیقاتی و سمینارها باشد تا دانشمندان دانشگاه های دیگر از فعالیت های تحقیقاتی و مجموعه سخنرانی های آموزشی در موضوعات خاص که شرکت کنندگان در آن تخصص دارند آگاهی یابند.

گفتگو از: محمدرضا نظری

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin