پیر کونسا از جمله شخصیت های برجسته فرانسوی است که سمت مدیر کل کمپین اطلاعات استراتژیک اروپا را عهده دار بوده است از جمله سمت های دیگر وی می توان به مدیریت آنالیز و ارزیابی مرکز مطالعات دفاع فرانسه در ژانویه 2002 و نیز مشاور وزیر دفاع فرانسه در سال 2000 اشاره کرد. وی از ژانویه تا سپتامبر 2000، معاونت اجرایی مدیریت دفاع را به عهده داشت. آقای کونسا همچنین معاونت ژان برنارد اورو (نماینده شخصی وزیر دفاع) در امور صادرات تسلیحات طی سالهای 1998 و 1999 را برعهده گرفت. وی در سالهای 1997 و 1998، به عنوان معاون مدیر و ریاست هماهنگی روابط بین الملل در بخش تهیه و تامین وزارت دفاع اشتغال داشت. پیر کونسا همچنین از سال 1992 تا 1997 در جایگاه معاونت نمایندگی امور استراتژیک خدمت کرده است.

پیر کونسا در حال حاضر در مرکز آموزش عالی ایکول به تدریس مشغول است و برای نشریه لوموند دیپلماتیک و بسیاری نشریات دیگر در حوزه روابط بین الملل مقالاتی را به نگارش در می آورد. در سفر وی به ایران، فرصتی کوتاهی را برای مصاحبه با ایشان بدست آوردیم تا از دیدگاه این چهره برجسته فرانسوی راجع به سیاست های فرانسه در قبال تحولات خاورمیانه مطلع شویم.

مصاحبه اختصاصی آوا دیپلماتیک با “پیر کونسا” مقام مسول سابق وزارت دفاع فرانسه

  امروزه تمام دنیا دست به دست هم داده است تا بتواند آشوبی که داعش در خاورمیانه برپا کرده است را خاموش کند. با توجه به سوابق طولانی که در وزارت دفاع فرانسه دارید. نقش این کشور را در روند مبارزه با داعش چگونه ارزیابی می کنید؟

بخاطر دارید که فرانسه در دوران اشغال عراق توسط ایالات متحده هیچگونه مداخله ای نکرد. حتی رئیس جمهور وقت ما، آقای شیراک، آن اقدام را وتو کرد و این یعنی فرانسه مسولیتی در قبال آشوب فعلی در عراق ندارد. اما رئیس جمهور فعلی نگرانی فزاینده ای را در این مسئله احساس کرد و تصمیم به مداخله بی درنگ نظامی گرفت تا بتواند از پیشروی داعش به سوی بغداد و پیروزی تلخ این گروه جلوگیری کند.

به نظر من، چنین مداخله نظامی باید تحت تدابیر و شروط سیاسی انجام شود. به عبارتی دیگر، ما باید از ابتدا از خود سئوال کنیم که چرا با داعش درگیر می شویم.

جواب این سئوال این است که داعش سر مردم بی گناه را از تنشان جدا، زنان را سرکوب و ادیان دیگر را منع می کند تا بلکه بتواند از سیاست های رفتاری عربستان سعودی حمایت کرده باشد.

چنین سیاستی هیچ جامعتی ندارد. حتی اگر ما مجبور به مداخله شویم، باید آن را با تدابیر سیاسی خاصی به انجام برسانیم. نکته دیگر آن است که چنین امری، بدون مساعدت و مشارکت ایران میسر نیست.

 تا چه اندازه سیاست های فرانسه درباره نحوه مبارزه با داعش همسو با سیاست های ایالات متحده است؟

آنان با یکدیگر همکاری دارند. البته قوای نظامی ما اکنون تقسیم شده است، چرا که بخشی از آن در حال عملیات نظامی در کشور مالی است.

هم اکنون فرانسه در منطقه آفریقای مرکزی نیز درگیر است و در کنار آن با مبارزه با داعش مواجه هستیم. این خود یعنی مهم بودن ماهیت ارتباط ما با یکدیگر.

البته توان نظامی فرانسه محدود است. ما فقط 9 هواپیما در عملیات نظامی برعلیه داعش داریم. اما سوال اصلی این است که آیا این درگیری وظیفه کشورهای اروپایی است و یا کشورهای حوزه خلیج فارس؟ این کشورها حدود 500 تا 600 هواپیمای جنگی در اختیار دارند، پس چرا آنها مداخله نمی کنند؟

 سیاست خارجی فرانسه تا حدودی متاثر از روابط این کشور با ایالات متحده آمریکا است. به نحوی که به دنبال افزایش تنش بین روسیه و آمریکا، این کشور فرانسه است که در مسیر سیاست آمریکا گام بر می دارد و حتی حاضر نمی شود تا ناوهای سفارش داده شده روسیه را به این کشور تحویل دهد. آیا این الگوی رفتاری، به سیاست خارجی فرانسه ضربه وارد نمی کند؟

 ممکن است اینگونه به نظر بیاید. درباره سیاست خارجی فرانسه باید بگویم که جایگاه مشکلات به ترتیب اهمیت آنها تغییر یافته است. در دیپلماسی فرانسه، موضوع پرونده هسته ای پیشتر به عنوان یک اولویت در نظر گرفته می شد، حال آنکه به دلیل مشکلات منطقه ای مانند بحران سوریه و داعش در عراق، این مسائل جای آن را گرفته اند.

 شاید بپرسید چرا؟ به این دلیل که موضوع پرونده هسته ای ایران به امور داخلی فرانسه مربوط نمی شود، ولی تروریسم و داعش که ماهیتی عجین با یکدیگر دارند می توانند برای فرانسه مشکل ساز باشند.

 در حال حاضر، ما قریب به یک هزار فرانسوی ساکن در سوریه و عراق داریم و در صورت اشغال این مناطق، بر روی فرانسه اثرگذار خواهد بود.

برای حل این معضل، باید ایران نیز وارد بازی شود. باید مبارزه با داعش را با ایران در میان بگذارند و خطرات آن را از پیش محاسبه کنند. پس می بینید که چگونه مشکلات قبلی جای خودشان را به مشکلات فعلی داده اند.

 با توجه به نقش سنتی و قدرتمند فرانسه در لبنان، آیا برنامه ای برای حمایت و بهبود ارتش این کشور جهت مقابله با داعش دارید؟

حتما همینطور است. همکاری ما با ارتش لبنان در حال انجام است.

 البته برخی از تحلیلگران معتقدند که به جای پررنگ بودن نقش ارتش لبنان در مبارزه با داعش شاهد نقش آفرینی برجسته حزب الله لبنان در این مبارزه هستیم. نظر شما در این مورد چیست؟

وظیفه ارتش لبنان حراست از مرزهای این کشور و جلوگیری از شیوع بحران سوریه به درون خاک آن کشور است و نه مقابله با داعش. چرا که همانطور که در تریپولی، بخش شمالی لبنان شاهد هستید، درگیری هایی جدی میان سنی ها و شیعه ها برقرار است. پس نتیجه می گیریم که ارتش لبنان باید از قدرتش در جهت حفظ تمامیت ارضی و امنیت مرزهای کشورش استفاده کند.

 شما به این نکته اشاره کردید که فرانسه به ارتش لبنان کمک نظامی می کند. آیا می توانید به تجهیزات نظامی که به ارتش لبنان تحویل داده شده است اشاره کنید؟

بله. قرارداد تحویل تسلیحات شامل نفربرهای زره پوش و تانک و امثالهم بسته شده و هزینه آن توسط عربستان سعودی پرداخت می شود. البته این بحث به چند ماه پیش برمی گردد.

 فرانسه در حال افزایش درآمدش از طریق صادرات تسلیحات و تجهیزات جنگی است. آیا درباره تنوع صدور این اقلام به خاورمیانه تغییری رخ داده است؟

به هیچ عنوان. در آینده هم به همین صورت خواهد بود، چون کشورهای حوزه خلیج فارس هدفی بجز ذخیره این تسلیحات ندارند و تهدیدی برای منطقه محسوب نمی شوند. آیا تا کنون شاهد مداخله نظامی عربستان سعودی بوده اید؟ معلوم است خیر.

 گفته می شود که قرابت میان سیاست های عربستان سعودی و گروه های جهادی باعث دستیابی این گروه ها به این تسلیحات می شود.

عربستان سعودی بیش از هرچیز، سلفی گری را رواج داده است که این خود بن مایه اعتقادات گروههای جهادی است. مشکل اصلی آنجاست که همه انگشت را به سوی گروه های جهادی می گیرند در حالی که از عربستان غافلند. با عربستان چه باید کرد؟ این سوال اصلی است؟ شما داستان هیولای فرانکشتاین را شنیده اید؟ در این داستان دکتر فرانکشتاین با هیولایش وارد داستان می شود و همه بروی برخورد با هیولایش تمرکز می کنند و کاری به خالق آن ندارند.

 آیا می شود خشونت را با خشونت کنترل کرد؟

خیر، اما گه گاهی باید از خشونت استفاده کرد.

 آیا این تجویز شما ربطی به نظامی بودن خودتان دارد؟

خیر، به هیچ وجه. اما به نظر من هیچ کس نمی تواند بدون آگاهی دقیق از اهداف سیاسی اش از خشونت بهره ببرد.

 اما فرانسه عملکرد درخشانی در استفاده از خشونت نداشته است، خصوصاً در افریقا، و به هیچ موفقیت چشمگیری دست نیافته است.

مثال ها متفاوت و زیاد هستند و هرکس نظرات خودش را دارد. در دوران بحران یوگوسلاوی، ما مجبور به مداخله بودیم و به قول خودمان، با مردان میدان وارد بازی شدیم، چراکه آن کشور درگیر جنگی داخلی و نزدیک به اروپا بود. در آن مورد بسیار خاص، ما مجبور به استفاده مثمر ثمر از زور بودیم.

گفتگو از: محمدرضا نظری

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin