“ادوارد مارتین منز” سفیر فیلیپین در ایران، در یک خانواده دیپلماتیک چشم به جهان گشوده است. پدر وی یکی از دیپلمات های مشهور فیلیپینی است که از نزدیک ترور انور سادات رئیس جمهور مشهور مصر را دیده است. به مناسبت روز ملی فیلیپین با وی به گفتگو نشسته ایم تا روابط سیاسی – اقتصادی دو کشور ایران و فیلیپین را مورد ارزیابی قرار دهیم.
مصاحبه اختصاصی آوا دیپلماتیک با “ادوارد مارتین منز” سفیر فیلیپین در ایران
جناب آقای سفیر، جنابعالی تحصیلات خودتان را از رشته علوم سیاسی در سال 1980 شروع كردید. چه شد كه به رشته علوم سیاسی علاقهمند و وارد دانشگاه فیلیپین شدید؟
در سال 1980 از خانوادهای برخاسته بودم كه در امور دیپلماتیك فعال بودند. از همان سالهای جوانی احساس میكردم علوم سیاسی برایم رشته مطلوبی است و آن زمان در فیلیپین دانشگاه دولتیای كه میخواستم در آن تحصیل كنم، رشته روابط بینالملل را متوقف كرد و من ناگزیر شدم رشته علوم سیاسی را انتخاب كنم و بالطبع آن بعدها وارد حوزه دیپلماتیك در وزارت امور خارجه شدم.
فرمودید در یك خانواده دیپلماتیك بزرگ شدهاید. پدرتان در كدام كشورها فعالیت میكردند؟
پدرم در وزارت خارجه مشغول به كار شد و دوره كاریاش از دهه 1950 آغاز شد و تا سال 1984 پایان یافت كه ایشان در مناصب زیادی خدمت كرده بودند و در كشورهایی مانند آمریكا، ایتالیا، ژاپن، تایلند و مصر (آخرین مقصد) فعالیت كردند.
در سفرهای پدرتان با ایشان همراه بودید؟
وقتی پدرم دوران خدمتش در ایتالیا را سپری میكرد من هم آنجا به دنیا آمدم و در اكثر سفرها ایشان را همراهی میكردیم به جز زمانی كه ایشان در بانكوك (تایلند) مشغول خدمت بودند به این خاطر كه بچهها مشغول تحصیلات بودند. آن زمان در فیلیپین بودم منتها زمانی كه ایشان به مصر فرستاده شدند تصمیم به پیوستن به ایشان گرفتم.
فرمودید سال 1980 در مصر بودید؟
از سال 1977 تا 1980 در مصر بودم منتها پدرم از سال 1977 تا 1984 كه پایان خدمتش بود در آنجا حضور داشت.
آن زمان آقای حسنی مبارك تازه به قدرت رسیده بود؟
در ابتدای حضور پدرم در مصر انور سادات در راس قدرت بود. همان موقع نیز شاهد ترور وی شد. پدرم در آن زمان در جایگاهی بود كه شلیك صورت گرفت و وقتی نیروهای تروریست شلیك را انجام دادند همه دیپلماتها مجبور به متفرق شدن و پناه گرفتن بودند و پدرم از آغاز به كار حسنی مبارك تا زمانی كه بازنشسته شد در آنجا حضور داشت.
پدرتان خاطره خاصی درباره زمان ترور تعریف كردهاند؟
اتفاقی كه در آن زمان افتاد بسیار ناگوار بود و تمام اتفاقاتی كه برای من بازگو شد صرفا وقایع نظامی بود چراكه یك عده از نظامیان به سمت جایگاه رژه آتش گشودند و دیپلماتها هم باید پناه میگرفتند كه بتوانند جان خودشان را حفظ كنند. نكتهای كه وجود دارد این است كه پدرم در آن زمان كه وضعیت بسیار آشفته بود بازهم به وظیفه خود ادامه داد و با اینكه نمیتوانستیم آن شرایط را تصور كنیم پدرم تا سال 1984 به كارشان ادامه دادند.
پدرتان در حال حاضر در قید حیات هستند؟
خیر ایشان در سال 1989 درگذشتند.
امیدوارم كه روحشان همیشه در آرامش به سر ببرد.
ممنونم.
چطور شد كه به سمت رشته حقوق گرایش پیدا کردید؟
آن زمان قانونی برای ورود به وزارت خارجه مصوب شده بود كه افراد باید 25 سال سن داشته باشند و من شامل این شرایط نبودم، نهایتا تصمیم گرفتم تا زمانی كه بتوانم كارم را در آن رشته شروع كنم یك رشته دیگر را دنبال كنم كه حقوق بهترین گزینه بود و بعد از اتمام رشتهام میتوانستم در وزارت خارجه مشغول به كار شوم.
فرمودید چون سن كمتری داشتید و زمان آزادی داشتید تصمیم گرفتید در رشته حقوق ادامه تحصیل دهید.
بله.
اما نهایتا به جای وزارت امور خارجه از دفتر ریاست جمهوری سردرآوردید.
ابتدای آغاز به كارم در سنا بود و در پارلمان كار میكردم كه همزمان در آزمونی كه برای ورود به وزارت خارجه بود شركت كرده و پذیرفته شدم. در دسامبر 1991 در آنجا وارد شدم منتها از آن جا که تمام کارکنان مرا می شناختند از سال 1992 تا 1996 به صورت قرضی به دفتر ریاست جمهوری رفتم؛ به این دلیل كه یكی از دوستانم كه آن زمان در دفتر پارلمان مشغول به كار بود بعدها در دفتر ریاست جمهوری به عنوان مشاور امور خارجه مشغول به كار شد و از من دعوت كرد.
در سال 1994 آیتالله العظمی هاشمی رفسنجانی در مقام رئیسجمهور وقت از فیلیپین دیدار كردند و من هم در آن زمان با ایشان ملاقات داشتم.
آن زمان چه سمتی داشتید؟
مدیریت بخش مشاوران وزارت خارجه دفتر ریاست جمهوری را برعهده داشتم.
فرصتی پیش آمد تا با آقای هاشمی همكلام شوید؟
مستقیما با ایشان مكالمه نداشتم منتها زمانی كه رئیس پارلمان فیلیپین با ایشان صحبت میكردند بنده هم حضور داشتم كه بخشی از مناسكی بود كه از لحاظ دیپلماتیك باید به جا آورده میشد.
زمان آقای رفسنجانی مناسبات ایران و فیلیپین در چه مرحلهای قرار داشت؟
روابط مثل امروز بیشتر دوستانه و همكاری محور بود و در نتیجه ملاقات آیتالله العظمی رفسنجانی با مقامات وقت فیلیپین در سال 1995 فیدل راموس به ایران سفر كرد كه آن دوران آخرین زمانی بود كه مقامات دو كشور در این سطح با هم دیدار كردند.
پس میتوانیم نتیجه بگیریم دوران آیتالله رفسنجانی یكی از بهترین زمانها از نظر روابط دیپلماتیك و سیاسی بین دو كشور بوده است.
دوران خیلی خوبی بود چرا كه تبادلات زیادی صورت میگرفت و همینطور مقامات دو كشور با هم دیدار میكردند.
به مرور وارد لاهه شدید و اولین سمت دیپلماتیك خود را در سال 1996 كسب كردید. چه شد به عنوان معاون كنسول در لاهه انتخاب شدید؟
در سال 1996 در هلند برای بار اول مشغول به خدمت شدم كه این حاصل ارتقای من بعد از شش سال فعالیت در وزارت خارجه بود كه آن زمان بهعنوان یكی از افسران تازهكار وزارت خارجه مشغول به كار شدم كه بعد به سمت منشی اول كنسولگری و لاهه منصوب شدم. آغاز كارم در هلند بسیار خوب بود چرا كه این سعادت را داشتم كه در خدمت چند تن از ارشدترین مقامات دیپماتیك فیلیپین در آن زمان خدمت كنم. یكی از نكات جالب دیگر در دوران خدمتم این بود كه اتحادیه اروپا واحد پول یورو را به مبانی اقتصادی خود اضافه كرد و جالب بود كه بتوانم شاهد این اتفاقات باشم.
شما كه در حوزه اتحادیه اروپا كارهای مطالعاتی انجام داده بودید؛ چطور شد به سنگاپور اعزام شدید؟
در فیلیپین و چند كشور دیگر یكی از سیاستهای حاكم بر وزارت خارجه این است كه كل پرسنل شاغل در وزارت خارجه با یك رویكرد عمومی مواجه هستند كه این رویكرد عمومی این را بیان میكند كه اگر دیپلماتی در حوزه اروپای وزارت خارجه مشغول به كار است باید این توانایی را داشته باشد كه در حوزه آسیا هم فعالیت كند در واقع دیپلمات فیلیپینی باید از هر موضوعی تا حدی اطلاع داشته باشد. نكته دیگر این است كه وزارت خارجه بعضی كشورها بر این باور هستند كه باید رویكرد تخصص محوری داشته باشند به نوعی كه جذب نیرو براساس تخصص است به این معنی كه وقتی كسی كارش را در یك حوزه مثل حوزه اروپا شروع میكند معمولا باید تا اتمام كارش در همانجا بماند و كارش را در همانجا تخصصی انجام دهد.
اولین پست شما در سنگاپور به عنوان دیپلمات چه دستاوردی داشت؟
در سنگاپور مجددا به صورت قرضی مشغول به كار شدم. آنجا در یك ارگان اقتصادی منطقهای به نام ایپك فعال بود. در دبیرخانه آنجا مشغول به كار شدم. مجموعه فعالیت در آنجا مربوط به مسائل اقتصادی منطقه می شد. كارم در آنجا به عنوان نماینده فیلیپین به عنوان مسئول حفظ و ذخیره منابع آبزی و دریایی و بخش شیلات بود.
اتفاق جالب در این میان این است كه در سال 2002 نیروهای آمریكایی شروع به آموزش نیروی پلیس فیلیپین برای مقابله با تروریسم كردند. پنج سال بعد هم شما به عنوان نماینده فیلیپین راهی نیویورك شدید. مناسبات دوجانبه فیلیپین و آمریكا را در آن زمان چطور ارزیابی می کردید؟
فیلیپین مستعمره ایالات متحده بود. در واقع بعد از اینكه از استعمار اسپانیا خارج شد از سال 1898 تا 1946 مستعمره آمریكا شد. بسیاری از فیلیپینیها مطالبی از آن دوران به یاد دارند كه آمریكا به آنها معرفی كرده است. از آن جمله می توان به آموزش زبان انگلیسی و دایر كردن نظام آموزشی اشاره کرد كه بسیار به نظام آموزشی رایج در آمریكا شباهت دارد. هچینین ساختار سیاسی فیلیپین به ایالات متحده بسیار شبیه است به عنوان نمونه همانند ساختار كنگره آمریکا كه شامل دو بخش مجزا از هم است. همكاری آمریكا با فیلیپین در مورد آموزش سربازان برای مقابله با تروریسم یكی از همكاریهای مشترک بین دو کشور در این حوزه بود. در واقع توافق سال 2002 اولین باری نبود كه این اتفاق رخ میداد و قبلا هم همكاریهایی در این مورد وجود داشت. ما با آمریكا در اكثر سطوح همكاری داریم که تعامل در حوزه نظامی یكی از آن حوزهها هستند.
فیلیپین با چین بر سر ذخایر غنی نفت و گاز در دریای جنوب چین اختلاف دارد. آیا آمریكا به فیلیپین برای دستیابی به حق خودش كمك كرده است؟
در فیلیپین این دریا را دریای غربی فیلیپین مینامیم. البته تا جایی كه به ایالات متحده مربوط است آنها هم نگرانیهای خود را از وضعیت موجود در منطقه ابراز كردهاند چرا كه تنها این کشور فیلیپین نیست که با چین در یكسری حوزههای دریایی درگیر است بله کشورهای ویتنام، مالزی، برونئی و كشورهای شمال و شمال شرق آسیا هم در این امر با چین درگیر هستند. به هر حال فیلیپین فرایندی قانونی را در طریق سازمان ملل دنبال می کند و تا رسیدن به نتیجه مشخص صبر خواهد كرد.
شاهد هستیم كه مدتی قبل آقای اوباما سفری به فیلیپین داشت. در وزارت دفاع فیلیپین هم معاهدهای محرمانه ای امضا شده است. در این معاهده تا 10 سال اجازه حضور گسترده نیروهای نظامی آمریكا در فیلیپین داده شده است. آیا این توافقنامه میتواند آرایش سیاسی یا توازن قوا را در آسیای جنوب شرقی به نفع فیلیپین تغییر دهد؟
مدتی قبل در برنامه سفرهای آسیایی آقای اوباما به قاره آسیا ایشان به كشورهایی مانند ژاپن، مالزی، كره جنوبی و در پایان به فیلیپین سفر كردند. البته توافقنامه كه امضا شده یك معاهده نیست و همه مردم از آن مطلع بودند و دو سال در دست بررسی بود. این توافق هم در حضور رئیسجمهور آمریكا در مانیلا امضا شد. در واقع نام این توافقنامه همكاری پیشرفته نظامی میان فیلیپین و ایالات متحده است.
نكته اصلی این است كه قرار نیست 10 سال نیروهای آمریكایی در فیلیپین حضور داشته باشند بلكه طول عمر این موافقتنامه 10 سال است و در صورت نیاز در پایان مدت قابل تمدید است. ایالات متحده قبلا در فیلیپین هم پایگاه نظامی داشته كما اینكه چنین پایگاهی را در كشورهای دیگر هم داشته است. منتها فیلیپین در سال 1991 تصمیم به اتمام چنین وضعیتی گرفت اما بعد از جنگ جهانی دوم برنامه مشتركی برای آموزش نظامی بین دو كشور به وجود آمد و این برنامه قرار است به جای موافقتنامه ساده یك برنامه اجرایی باشد.
مناقشهای كه فیلیپین با چین داشته صرفا یكی از جنبههای ارتباط این دو كشور است. در واقع چین یكی از بزرگترین شركای تجاری و به نوعی در حوزه صادرات بزرگترین شریك تجاری فیلیپین است و میتوان گفت چینیها بین بزرگترین قشر توریست در فیلیپین قرار دارند. اتفاق حاضر یك بخش كاملا طبیعی از كنش دو كشور است.
ما چین را یكی از اعضای مسئول جامعه بینالملل به شمار میآوریم و میدانید كه چین و آمریكا ارتباطی قدیمی و گسترده ای با یکدیگر دارند.. البته آمریكا همین ارتباط نظامی را با اكثر كشورهای آسیایی هم دارد. فكر نمیكنم این توافقنامه بتواند باعث تحریك چینیها شود چرا كه طرف آمریكایی این موضوع را كاملا برای آنها تفهیم كرده است.
لازم به ذكر است كه روابط فیلیپین و چین بسیار قدیمی است و همچنین بعضی از فیلیپینیها نژاد چینی دارند و خودشان را چینی-فیلیپینی خطاب میكنند. همچنین رئیسجمهور فیلیپین آقای آكینو هم یكی از اجدادش چینی است.
در آسیای جنوب شرقی همیشه واكنشهایی نسبت به حضور نیروهای غربی بخصوص آمریکا در خاک کشورشان وجود داشته است دیدگاه مردم فیلیپین در ان مورد چیست؟
رابطه فیلیپین با آمریكا همیشه دارای اوج و حضیضهای خود بوده است. در سال 1991 مجوز حضور نیروهای آمریكایی و پایگاههایشان در فیلیپین را لغو كردیم چراكه مردم از روند موجود راضی نبودند. همزمان با تظاهرات در آكیناوا این تظاهرات در فیلیپین هم وجود داشت كه مرجع قانونگذاری موجود در فیلیپین با اینكه میدید طرف آمریكایی خواستار تمدید این قرارداد است آن را تمدید نكرد.
برگردیم به دورهای دیگر از سوابق شما. در سال 2012 در كارگاه تامین مالی گسترش سلاحهای هستهای حضور داشتید. آیا این موضوع در انتخاب شما به عنوان كاردار فیلیپین در ایران تأثیرگذار بود؟
قبل از ورودم به ایران شغلم معادل مدیر کل دفتر وزارت امور خارجه در سازمان ملل متحد و دیگر سازمان های بین المللی بود كه در خیلی از وزراتخانه های خارجه میتوانید آن را مشاهده كنید. به همین دلیل در خیلی از كنفرانسها شركت كردم و موردی كه شما اشاره كردید یكی از آن كنفرانسها بود كه به تامین اعتبارات تقویت سلاح به خصوص سلاح هستهای كمك میكرد. این همایش از طرف سازمان خزانهداری آمریكا برای كشورهای آسیایی تدارك دیده شده بود و میتوانست به کنترل و نظارت بر كنش مالی در این زمینه منتج شود. البته از دید شما این امر به سوابق كاری من مرتبط است. در سمینار دیگری در مراكش هم در مورد همكاریهای هستهای شركت كردم و همچنین وقتی در نیویورك هم بودم شاهد تحریمهای اعمال شده از طرف سازمان ملل علیه ایران بودم.
البته شما در سال 2012 هم عضو هیئت نمایندگان فیلیپین در دومین اجلاس امنیت هستهای هم شدید.
بله.
و با توجه به اینكه پرونده هستهای ایران در سالهای اوج خود بود و به نظرم شما به نوعی آماده آشنایی با پرونده هستهای ایران میشدید، انگار كه میخواهید روانه ایران شوید. وزارت خارجه فیلیپین شما انتخاب كرده بود و در حال آماده شدن بودید و یا برعکس چون در این حوزهها بودید عازم تهران شدید؟
یكی از جنبههایی كه در فرستاده شدن من به ایران به عنوان سفیر توجه شده است میتواند سوابق كاریام هم باشد. منتها روند كاری در فیلیپین به این صورت است كه اكثر جابهجایی و سمتهایی كه به افراد اعطا میشود براساس جای خالیای است كه در آن زمان وجود دارد. مثلا دولت در هشتاد پست متفاوت از افراد سؤال میكند و تمایل آنها را میسنجد. در آن زمان ایران جای خالی داشت و خود من برای آمدن به ایران داوطلب شدم چرا كه قبل از دوران سفارت در اجلاس غیرمتعهدها در سال 2012 در تهران حضور داشتم و ایران از نزدیک دیده بودم.
اولین حضور شما در ایران اجلاس غیرمتعهدها بود؟
بله.
شرایطی كه دیدید چقدر با ذهنیتی كه از ایران داشتید متفاوت بود؟
مثل خیلی از كسانی كه از خارج از ایران به اینجا سفر میكنند تصویر بسیار متفاوتی دیدم. چرا كه اگر قبل از آن به تصویری كه رسانههای غربی به شما نشان دادهاند نگاه كنید متوجه تفاوت میشوید. زمانی كه این پست در ایران به من پیشنهاد شد بدون هیچ تردیدی آن را قبول كردم و خواستم كه افتخار سفارت فیلیپین در ایران را داشته باشم. البته یكی از دلایل آن سفر قبلی ام به ایران بود و دیگر اینكه در سازمان ملل با دیپلماتهای ایرانی ارتباط داشتم و میدانستم كه ایران كشور جالبی است. در واقع به عنوان یك دیپلمات این فرصت در اختیارم است تا ایران را بیشتر بشناسم.
ایران در حال حاضر برای توافق نهایی در پرونده هستهای اولین گام را برداشته است. با توجه به حضور شما در مجامع بینالمللی و نهادهایی كه در حوزه امنیت هستهای فعالیت كردهاند، فرایند پرونده هستهای ایران و مذاكرات با 1+5 را كه وارد مرحله نهایی شده است را چطور ارزیابی میكنید؟
مساله پیشرو برای فیلیپین و دیگر كشورها حائز اهمیت است چرا كه بعد بینالمللی دارد. مذكرات ایران با گروه 1+5 گام بسیار بزرگی است كه این گام در دولت آقای روحانی و همچنین كابینه ایشان برداشته میشود. شخصا بهعنوان یك ناظر و كسی كه روابط بینالملل را مطالعه كرده است، به نظرم با اینكه ایران تمایل دارد بعد از یك دوره شش ماهه به یك توافق جامع برسد (البته این تفكر شخصی من است و بیانگر موضع دولت فیلیپین در این زمینه نیست) ممكن است توافق جامع در یك دوره شش ماهه خیلی خوشبینانه باشد و به نظرم باید روندی تدریجی برای این مساله در نظر گرفته شود و به همین دلیل تعلیق و رفع تحریمها در فواصل زمانی مختلف اجرایی شود. به عبارت دیگر کمتر احتمال دارد همه موارد را در یك مدت شش ماهه مرتفع كرد و زمان لازم است تا با یك توافقنامه موقت زمان به دو طرف داده شود تا مذكرات خود را پیگیری كنند.
موافق هستید تیترمان این باشد: «در شش ماهه پرونده هستهای ایران به سرانجام نمیرسد» یا «گام مهم پرونده هستهای ایران در زمان روحانی برداشته شد».
دومی خیلی بهتر است. اتفاقی كه در حال رخ دادن است این است كه عملكرد آقای روحانی در سراسر دنیا ستایش شده است چرا كه ایران تا به حال حسن نیت خود را نشان داده است.
شما در ابتدا به عنوان كاردار فیلیپین در ایران انتخاب شدید و سپس به عنوان سفیر در کشورمان معرفی شدید. دلیل این رویه چه بوده است؟
در فیلیپین قبل از اینكه شخصی به سمت سفیر منصوب شود، باید روندی را طی كند كه یك روند تاییدی است. در ابتدای سال 2013 به عنوان كاردار به ایران اعزام شدم كه آن زمان رئیسجمهور درخواست سفارت بنده را امضا كرده و به مجلس قانونگذاری فرستادند. مجلس قانونگذاری باید این درخواست را تایید كند و بعد از آن وزارت خارجه اقدام میكند. یكی از دلایلی كه ابتدا به عنوان كاردار به ایران آمدم این بود كه در سال 2013 انتخابات داشتیم و ما هم مانند ایران انتخاباتمان را در خارج از كشور برگزار میكنیم. در ماه می 2013 قرار بود این اتفاق بیفتد و بنا بود بنده به عنوان عضو ارشد برای پیگیری روند انتخابات در ایران حضور داشته باشم. دلیل دوم این است كه سال 2014 پنجاهمین سالگرد انعقاد روابط بین ایران و فیلیپین است كه بنده را به اینجا فرستادند كه پیشاپیش سفارت را برای برگزاری این مراسم آماده كنم. پس اول به عنوان كاردار به ایران آمدم و در پایان سال 2013 نامه تاییدیه بنده امضا شد و در ژانویه 2014 به طور رسمی آغاز به كار كردم.
با توجه به اینكه به پایان مصاحبه نزدیك میشویم اجازه دهید به مناسبات اقتصادی و سیاسی دو كشور بپردازیم. آیا برنامهای در نظر دارید كه با كاهش تحریمهای ایران مناسبات دو كشور به لحاظ اقتصادی توسعه پیدا كند؟
حتماً همینطور است. از مهمترین اهداف بنده بهبود روابط دو كشور در تمامی حوزههاست. سیاست خارجی فیلیپین بر سه پایه استوار است. امنیت سیاسی، دیپلماسی اقتصادی و حفاظت از حقوق تمام فیلیپینیهایی كه خارج از فیلیپین زندگی میكنند. فرصتهای ارزندهای در زمینه تجارت و سرمایهگذاری با ایران وجود دارد كه تحت تأثیر مشكلاتی است كه از ناحیه تحریمها ایجاد شده است. از سال 2012 واردات نفت از ایران به فیلیپین متوقف شده است. در حال حاضر با گامهایی كه آقای روحانی برمیدارند به نظرم میتوان مناسبات اقتصادی بین دو کشور را احیا کرد.
مهمترین محصول صادراتی فیلیپین شامل چه محصولاتی می شود؟
فیلیپین بیشتر مركز محصولات الكترونیكی در حوزه نور است. به خاطر حضور شركتهای زیادی در این زمینه، فیلیپین كار مونتاژ كردن قطعات را پیگیری میكنیم. البته روغن نارگیل به مقادیر زیاد عرضه و صادر می کنیم. در واقع عرضه محصولات صادراتی فیلیپین به بازار بنا به اقتضای بازار است. محصول صادراتیمان به ایران هم موز است.
برنامهای برای مبادله دانش با ایران در حوزه الكترونیك در نظر دارید؟
قرار است در اواخر امسال جلسه مشاوره اقتصادی مشتركی بین ایران و فیلیپین برگزار شود. ایران در زمینههای الكترونیك و ماشینسازی پیشرفتهای بسیاری داشته است و معتقدم با توجه به محصولاتی كه در كشور ایران تولید میشود فیلیپین میتواند موارد زیادی را از ایران یاد بگیرد.
در حوزه گسترش گردشگر بین ایران و فیلیپین چه تمهیداتی در نظر گرفته اید؟ همینطور برای لغو روادید بین دو كشور چه گامهایی برداشته شده است؟
از دیگر حوزههایی كه امیدوارم در آینده بهبود را در آن شاهد باشیم این است كه مردم ایران و فیلیپین به عنوان توریست به كشور هم سفر كنند. البته بنده به دولت پیشنهاد كردهام كه برای ایرانیها شرایط اعطای ویزا را تسهیل كنند چون میبینم كه ایرانیهای زیادی امیدوارند به فیلیپین سفر کنند. امیدوارم این اتفاق بیفتد و شخصا تمایل دارم که به تورهای ایرانی ویزا داده شود تا سهمی از صدها هزار نفر از ایرانیهایی كه به عنوان توریست به كشورهای مالزی و تایلند سفر میكنند را به خودمان اختصاص دهیم.
با توجه به اینكه فیلیپین مستعمره اسپانیا بود و نام كشورتان از نام فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا گرفته شده است. آیا این امر تاثیری روی مناسبات فیلیپین و اسپانیا داشته است یا اینكه این موضوع برای شما فقط قسمتی از تاریخ بوده است؟
وقتی كه در سال 1521 كشف شدیم اختیار نام گذاری روی كشورمان را نداشتیم و وقتی این نام براساس نام پادشاه اسپانیایی كه فیلیپین را كشف كرده بود گذاشته شد، نگرش فعلی را بر این گذاشتیم كه این اتفاق یك واقعه تاریخی است البته بارها سعی شد نام كشورمان را تغییر دهیم اما این قضیه به ثمر نرسید؛ مانند این اتفاق كه شما میخواستید پایتخت را از تهران به جای دیگری منتقل كنید و این اتفاق رخ نداد.
با این اکتساب روز ملی فیلیپین چگونه مشخص شده است؟
مانند سایر سفارتها این روز را جشن میگیریم كه 12 جون معادل 22 خرداد است كه روز ملی فیلیپین است. داستان جالبی پشت این تاریخ است. در سال 1898 نیروهای انقلابی كه علیه استعمار اسپانیا مبارزه میكردند این روز را روز ملی اعلام كردند و بعد از آن فیلیپین مستعمره ایالات متحده شد و در سال 1947 یك تاریخ دیگر اعلام شد كه این تاریخ رهایی از استعمار اسپانیا بود كه نیروهای انقلابی آن تاریخ را اعلام كردند. البته روز چهارم جولای در سال 1946 كه روز رهایی از استعمار ایالات متحده بود هم به عنوان روز استقلال ثبت شده بود ولی در دهه 1960 تصمیم گرفته شد كه تاریخ اولیه یعنی 12 جون به عنوان روز ملی فیلیپین در تقویم ثبت شود.
گفتگو از: محمدرضا نظری