در آخرین دقایق حضور “امیر حاجیکا دوینچ” سفیر بوسنی در ایران به دیدار وی رفتیم تا ضمن بررسی خاطرات تلخ و شیرین وی به بررسی مناسبات دو کشوربپردازیم.
در طول مصاحبه، وقتی که “امیر حاجیکا دوینچ” تصویر دیدار سفیر سابق بوسنی با هاشمی رفسنجانی در اخبار “آوا دیپلماتیک” مشاهد کرد این نکته را یادآور شد که در زمان جنگ آقای رفسنجانی رفسنجانی رئیس جمهور ایران بود و نقشی اساسی در کمک های ایران به مردم بوسنی بر عهده داشت. وی با حسرت یادآور شد که دوست داشته در طول این سالهای حضور در ایران، آقای هاشمی را ببیند ولی با توجه به تلاش های صورت گرفته زمانی برای این دیدار در نظر گرفته نشده است.
گفتگوی اختصاصی سایت آوا دیپلماتیک با “امیر حاجیکا دوینچ” سفیر بوسنی در تهران
ماموریت شما به عنوان نماینده دستگاه دیپلماسی بوسنی در تهران به پایان رسیده است. با نگاه به مسیری که طی کرده اید مهمترین دستاورد حضور شما شامل چه موضوعاتی می باشد؟
هدف اصلی ما ارتقای روابط ایران و بوسنی در بخش های اقتصادی، علمی و فرهنگی است ولی متاسفانه در این دوران نتوانسته ایم به اهداف خودمان به خصوص در حوزه اقتصاد و تجارت دست پیدا کنیم. در واقع دو طرف ایرانی و بوسنی از روابط تجاری موجود راضی نیستند و فکر می کنم این موضوع به دلیل تحریم ها و مشکلاتی که ایران با جامعه جهانی داشته روی داده است.
البته دو کشور در موارد دیگری همچون مبادلات فرهنگی دستاوردهایی داشته اند و شهروندان زیادی از بوسنی در جشنوارهای مختلف ایرانی شرکت کرده و آثار خودشان را به نمایش گذاشته اند. در طول این سالها حتی شاهد برزگرای هفته فرهنگی نیز بوده ایم.
فارغ از تاثیر تحریم ها بر روی مناسبات اقتصادی دو کشور شاهد تلاش دولتمردان بوسنی برای هماهنگی بیشتر با اتحادیه اروپا هستیم، آیا این رویکرد بوسنی بر روند مناسبات اقتصادی دو کشور تاثیرگذار نبوده است؟
قبل از اعمال تحریم های اقتصادی بر علیه ایران نیز مبادلات اقتصادی دو کشور مطلوب نبود و به همین دلیل مناسبات اقتصادی دو کشور محدود است. البته به نحوی هم نکته مورد اشاره شما درست است چون استراتژی بوسنی پیوستن به اتحادیه اروپا است. با توجه به همین شرایط بوسنی مجبور است تا سیاست خارجی خود را با اتحادیه اروپا هماهنگ کند. البته در صورت بر طرف شدن تحریم های جهانی بر علیه ایران فرصت خیلی خوبی برای دو کشور به وجود خواهد آمد و امیدوارم این اتفاق روی دهد.
آیا رویکرد بوسنی در هماهنگی با اتحادیه اروپا منجر به فاصله گرفتن این کشور به لحاظ اقتصادی از سایر کشورهای اسلامی نشده است؟
نه لزوملاً اینطور نیست. اگر به اقتصاد بوسنی بخصوص در حوزه سرمایه گذاری دقت کنید مشاهد می کنید که سرمایه گذارهای زیادی از کشورهای ترکیه، مالزی، قطر، کویت و سایر کشورها در بوسنی انجام شده است.به عنوان نمونه می توانم به راه اندازی شبکه الجزیره بالکان در بوسنی و یا ساخت بلند ترین مرکز خرید خاورمیانه در سارایوو توسط مالزی اشاره کنم.
شما مصادف با دولت گذشته مسئولیت نمایندگی دستگاه دیپلماسی بوسنی در تهران را برعهده گرفتید. رویکرد دستگاه دیپلماسی دولت احمدی نژاد را چگونه ارزیابی می کنید؟
من فقط می توانم درباره روابط ایران و بوسنی سخن بگویم. به عنوان سفیر بوسنی روابط بسیار خوبی با دستگاه دیپلماسی ایران و سایر افراد داشتم. البته می توانم به این نکته هم اشاره کنم که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، روابط ایران و بوسنی در اولویت وی قرار نداشت و اولویت های دیگری مدنظر قرار گرفته بود و روی همان مسائل تمرکز شده بود. درباره سایر مواردی که به بوسنی مرتبط نیست لزومی ندارد توضیحی را اضافه کنم.
با روی کار آمدن دولت آقای روحانی، برنامه ایی برای توسعه مناسبات بوسنی و ایران در دستور کار خود دادید؟
به تازگی آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده است و طی روزهای اخیر ایشان مشغله های فراوانی دارند.به همین دلیل سفرا فرصت دیدار و ملاقات با ایشان را نداشته اند.
مردم ایران آگاهی زیادی نسبت به تحولات داخلی بوسنی ندارند. با توجه موافقت صلح دیتون و توقف جنگ داخلی، اکنون ساختار قدرت چگونه تغییر کرده است؟
طبق معاهده دیتون کشور تمرکز زدایی شده است و این موضوع باعث شد تا همه طرفین به صورت مساوی، راضی یا ناراضی باشند. بنابراین از سال 1995 تا امروز صلح و توازنی برقرار شد تا همه گروه ها صلح را بپذیرند. طبق قانون اساسی انتخابات محلی و پارلمانی وجود دارد. درباره حکومت مرکزی نیز اولین چرخش بعد از صلح دیتون انجام شد.
شورای ریاست جمهوری سه نفره است که اعضای آن یک نفر بوسنی، یک نفر صرب و یک نفر کروات بوده و با آرای مستقیم مردم انتخاب می شوند. دوره شورای ریاست جمهوری 4 ساله می باشد و هر نفر به صورت چرخشی 8 ماه ریاست شورا را برعهده می گیرد. مسئول سیاست خارجی و امور دفاعی برعهد شورای ریاست جمهوری است.
در زمان درگیری های داخلی شما کجا بودید و چه مسئولیتی داشتید؟ آیا بستگان شما نیز کشته شدند؟
سال دوم رشته جغرافیا بودم و در سارایوو درس می خواندم. در طول درگیری ها بسیاری از دوستان، پسر دایی و پسرعموی من نیز در مناطق مختلف بوسنی کشته شدند.
آیا در روند درگیری های داخلی بوسنی اسلحه دست گرفتید؟
قبل از جنگ در ارتش یوگسلاوی خدمت می کردم و در آن دوران مسئولیت من بیسیم چی بود. در طول درگیری های داخلی هم که جزو نیروهای بوسنی بودم هرچند که اسلحه در دست داشتم ولی مسئولیت من باز بیسیم چی بود و در طول درگیری ها کسی را نکشته ام. من فقط دستور جابه جا می کردم و پیام می رساندم.
شهروندان ایرانی هم برای کمک به مردم بوسنی وارد درگیری ها شدند. چند ایرانی در فرآیند درگیری کشته شدند؟
در درگیری های بوسنی سه ایرانی شهید شدند. اجساد هر سه نفر به ایران منتقل شد و هر سال برای این شهدا مراسم یادبودی در ایران گرفته می شود.
البته محل شهادت آنها وجود دارد و هر سال مراسم یادبودی هم آنجا برگزار می شود. به یاد دارم که دو تن از این شهدا در خارج از بوسنی و در زمین مخالف کشته شدند و بعد از رایزنی سفارت ایران در ساریوو اجساد به ایران منتقل شد.
بعد از پایان درگیری های داخلی، در چه رشته ایی ادامه تحصیل دادید؟
با شروع جنگ تحصیل را متوقف کردم.بعد از آن دوران تحصیلات خودم را در رشته ارتباطات در دانشگاه مالزی ادامه دادم. برای ادامه تحصیل بعد از مالزی به ایتالیا رفتم و در رشته مطالعات اروپا تحصیل کردم.
چگونه از رشته ارتباطات به وزارت امورخارجه بوسنی راه پیدا کردید و در قامت یک سفیر مسئولیت برعهده گرفتید؟
در بوسنی 70 درصد دیپلمات ها تمام وقت و 30 درصد باقی نیز پاره وقت هستند. این سفرا از بین افراد فارغ التحصیل و تجار توسط شورای ریاست جمهوری انتخاب می شوند. انتخاب اینجانب هم به عنوان سفیر داستان جالبی دارد که به صورت خلاصه آن را تعریف می کنم.
همراه با تعدادی از دانشجویانی که در مالزی تحصیل می کردیم به بوسنی بر گشتیم و گروه فارغ التحصیلان را راه اندازی کردیم.
کشور بعد از جنگ به نیروی انسانی نیاز داشت برای همین بعد از برگشت به کشور، به بانک ها و دانشگاه ها و شرکت ها رفتیم و خیلی سریع تجربه کسب کردیم. به سرعت این گروه فارغ التحصیل توانست اثرگذار باشد.
در ملاقاتی که با رئیس جمهور داشتیم اعلام کردیم که پست سفارت را هم می خواهیم و امید نداشتیم که این درخواست ما هم مورد قبول واقع شود. چند هفته بعد رئیس جمهور اعلام کرد که سوابق پنج نفر را برای وی ارسال شود که از میان آن پنج نفر در مرحله اول دو نفر منصوب شدند و در مرحله دوم اینجانب انتخاب شدم و به عنوان سفیر بوسنی راهی ایران شدم.
قبل اینکه به عنوان سفیر بوسنی وارد تهران شوید، چه دیدگاهی نسبت به ایران و تحولات موجود در این کشور داشتید؟
من سه ماه فرصت داشتم تا خودم را برای سفر به ایران آماده کنم و برای همین فیلم می دیدم و مطالعه می کردم. به طور حتم قبل از ورود به ایران اطلاعاتی در ذهن داشتم ولی بعد از ورود به ایران توانستم یک سیاره جدید را کشف کنم.
در زمانی که خود را برای حضور در ایران به عنوان سفیر آماده می کردم انتخابات ریاست جمهوری در ایران برگزار شد و آن حوادث را از تلویزیون می دیدم. نمی دانستم با آن همه مردمی که در خیابان هستند باید منتظر چه چیزی در ایران باشم. بعد از کشته شدن ندا در خیابان که تصاویر خوشیاندی نبود خودم برای سفر به ایران آماده می کردم ولی شش ماه بعد که وارد ایران شدم همه چیز در ایران طبیعی بود.
همانطور که اشاره کردم چهار سال در مالزی بودم ولی در مقایسه باید بگویم که ایران خیلی خاص است و تمدن و ریشه های تاریخی عمیقی دارد. مردم دوست داشتنی دارید که مردم بوسنی را دوست دارند. شما می توانید در تهران شنا کنید و در توچال اسکی داشته باشید. به همین دلیل من عاشق ایران شده ام.
چرا در سال 1995 میلادی که خانم شما برای تحصیل به ایران آمد با وی همراه نشدید؟
در آن زمان که ایشان به ایران سفر کردند من با همسرم آشنا نشده بودم و در حال تحصیل در مالزی بودم. چهار سال بعد با همسرم آشنا شدم و ازدواج کردم. البته بعد از آشنایی عکس های فراوان همسرم از ایران دیدم.
شما کجا با همسرتان آشنا شدید؟
بعد از اینکه از مالزی برگشتم با همسرم در بوسنی آشنا شدم. نحوه آشنایی من هم مثل همه مردها است. اول توجه ات را جلب می کند. درباره اش تحقیق می کنی و هدف قرار می دهید و در نهایت شلیک می کنید.
اگر بخت همراهت باشد او را به دست می آورید و اگر نباشد که باید دوباره بخت خودت را امتحان کنید.
همسرم در جامعه مدنی فعالیت می کند. آن دوران در سازمانی به نام “جوانان مسلمان” سخنرانی ها را ترتیب می داد و روزنامه آن سازمان را ویرایش می کرد. من هم بعد از اینکه متوجه شدم به آن مراسم می رفتم ولی گوش نمی کردم و همه حواسم به او بود. (می خندد)
به کدام استانهای ایران سفر کردید؟
ساحل دریای خزر، مشهد، قم، کرج، قزوین، اراک، اصفهان، کیش، قشم، اهواز، آبادان، چابهار، همدان، شیراز و به تخت جمشید سفر کرده ام. البته تنها به دو شهر بزرگ تبریز و کرمان سفر نکرده ام و زاهدان هم به دلایل محدودیت هایی که وجود دارد نمی توان در این آمار حساب کرد. در این میان جالبترین شهری که دیدم اصفهان بود.
خاطره انگیز ترین روزهایی که به عنوان یک دیپلمات در ایران داشتید؟
انتخاب یک خاطره خیلی سخت است ولی در مجموع خاطرات خوبی از ایران داشتم. در واقع جشن نوروز با ایرانی ها و یاد گرفتن این فرهنگ همه تجربه های خوبی بود.
سخت ترین روزی که در ایران داشتید؟
می توانم به روزهای خیلی گرم ماه اوت اشاره کنم که چالش های سیاسی در ایران به وجود آمد. البته اکنون لزومی ندارد آنها را تکرار کنم و می خواهم تنها رویداهای مثبت را به یاد بیاورم.
سخت ترین گزارشی که درباره ایران نوشتید چه بود؟
اجازه بدهید برخی از مطالب ناگفته باقی بماند.
آیا پس از بازگشت از ایران به عنوان سفیر بوسنی در کشور دیگری منصوب خواهید شد؟
بعد از بازگشت به دانشگاه بین المللی سارایوو برمی گردم. البته ممکن است بعد از گذشت یک سال پست دولتی به دست بیاورم و یا اینکه پست دولتی به دست نیاورم. البته از نظر شخصی همان دانشگاه را ترجیح می دهم.
در هنگام ترک تهران بعد از اینکه مردم ایران را در طول این سالها شناختید دوست دارید کدام نکته را به ایرانی ها متذکر شوید؟
ایران کشور زیبایی و غنی است. ایرانی هایی که در خارج از ایران هستند دل آنها برای چیزهای کوچک در ایران مانند خانه و غذا تنگ می شود. سعی کنید بهترین فرصت را مدنظر داشته باشید و در این کشور زیبا سفر کنید.
آیا شما به نوعی به فرصت سوزی ایرانی اشاره می کنید؟
بله همینطور است به عنوان مثال در موضوع توریست ایران می تواند یکی از مقصد اصلی گردشگری باشد ولی توریست های زیادی در ایران نمی بینید. در مقابل می توان به کشور ترکیه اشاره کرد که هر سال دو میلیون ایرانی به این کشور سفر می کند این در حالی است که باید پرسید چندنفر از شهروندان ترک به ایران سفر می کنند؟ امیدوارم موفق باشید.
گفتگو از: محمدرضا نظری