روزنامه شرق درباره روابط ایران و آلمان در دوران پسا تحریم و میزان پایبندی این کشور به برنامه جامع مشترک با سفیر آلمان در ایران به گفتگو پرداخت.
به گزارش آوا دیپلماتیک، در این گفتگو می خوانیم: خیابان فردوسی؛ ساختمانهایی به قدمت «تهران قدیم»؛ شهری که هنوز هیولای بیشاخودم امروزی نشده بود. ساختمان امروزی سفارت آلمان که در قلب پایتخت واقع شده است، ساختمانی در مجاورت سفارت ترکیه و در نزدیکی سفارتخانههای بریتانیا، روسیه و فرانسه. ساختمان دوطبقه سفارت در سالهای ١٨٨٤-١٨٨٦ از سوی یک معمار اروپایی ساخته شده و برای اولینبار در سال 1931 این ملک به نام دولت آلمان به ثبت رسید.
قدمت روابط میان ایران و آلمان نیز زیاد است.گفته میشود اولین تماس سیاسی بین ایران و آلمان حدود سال ٩٧٩ هجری شمسی انجام شد؛ با اعزام هیأتی از سوی شاهعباس اول صفوی به مرکز «امپراتوری روم، ملت آلمان» به منظور ملاقات با رودلف دوم، سفری که بازدید هیأت آلمانی را به دنبال داشت.اولین عهدنامه بازرگانی، قضائی و کنسولی میان دو کشور از سوی نمایندگان ناصرالدینشاه قاجار و فریدریک گیوم، پادشاه پروس، در پاریس در تیرماه ١٢٣٦ امضا شد.«ارنست فن برانشوایگ»، اولین سفیر آلمان در ایران و «میرزارضاخان گرانمایه» (مویدالسلطنه) اولین وزیر مختار ایران در برلین بودند.
جلو درِ سفارت صف بلند مردمی است که برای مشکلات کنسولی صف کشیدهاند.
خیابان فردوسی پس از تحریمها حالوهوای دیگری دارد، مردم و خیابانها در هیجان تغییراتاند؛ تغییراتی که قرار است فصل تازهای در روابط ایران با اروپا باشد.دراینباره با «میکائیل بارون فون اونگرن-اشترنبرگ»، سفیر آلمان در تهران، به گفتوگو نشستهایم.
آقای سفیر، مهمترین مسئلهای که در مدت مأموریتتان در تهران با آن روبهرو بودهاید، چه بود؟
من تقریبا نزدیک سه سال است که در ایران هستم.در ابتدای کار من، موضوع مذاکرات هستهای بهطور طبیعی نقش مهمی در روابط دوجانبه داشت دراینمیان شاهد به نتیجهرسیدن برجام بودهایم که به دنبال آن، تحریمهای بینالمللی تا حد زیادی برداشته یا تخفیف داده شدند.
این تحولات، به آلمان و ایران امکان داد تا به روابط متنوع خود همچنان قوت بخشند.اما از زمانی که تحریمها برداشته شد و مناقشه هستهای میان ایران و غرب حل شد، به این نتیجه رسیدیم در بسیاری از موارد میتواند همکاریهای گستردهای بین آلمان و ایران وجود داشته باشد. البته این به آن معنا نیست که ما از صفر شروع میکنیم و اینکه در دوران تحریمها هیچ ارتباطی میان دو کشور وجود نداشته است. مثلا در حوزه فرهنگی سالهاست که باموفقیت در زمینه تبادل دانشجو فعال بودهایم. هزاران دانشجو در مؤسسه زبان آلمانی تهران (DSIT) مشغول به یادگیری زبان آلمانی هستند. همچنین در هنرهای تجسمی و تئاتر هم میان آلمان و ایران تبادلات فشردهای در جریان است.
طبیعتا پس از برجام موقعیت گسترش همکاریهای جدیدی فراهم شده است. متناسب با آن، استقبال هیأتهای اقتصادی آلمانی افزایش یافته است. برخی از این هیأتها برای دومین و سومینبار به ایران میآیند و توانستهاند شرکای کاری خود را پیدا کنند. در این رابطه قراردادهایی بسته میشود و سرمایهگذاریهایی در زمینه اقتصادی انجام خواهد شد. در زمینه سیاسی میزان دیدارهای متقابل رو به افزایش بوده است. برای مثال وزیر امور خارجه آلمان آقای اشتان مایر در ٩ ماه گذشته دوبار به ایران سفر کرده و وزیر امور خارجه ایران، آقای ظریف نیز در ٢٦ خرداد سال جاری به آلمان سفر خواهد کرد.
در زمینه سیاسی در دولت اصلاحات دولت آلمان با ایران روابط نزدیکی داشت اما تحریمها تا حدودی این دو کشور را از هم دور کرد. روابط آلمان بهعنوان یک کشور غربی با ایران همیشه مستقل بود و ارتباطی با سیاستهای آمریکا نداشت حتی سابقه این امر وجود داشت که آلمان نسبت به روابط تند و خصمانه آمریکا واکنش نشان میداد. درحالحاضر و بعد از تحریمها، آیا این چشمانداز وجود دارد که روابط آلمان با ایران به همان صورت قبل بازگردد؟
البته میان آلمان و ایران در زمان آقای خاتمی هم بعضی اوقات اختلاف نظرهایی وجود داشت. ولی این اختلافنظرها باعث نمیشد گفتمانی سازنده با ایران نداشته و به دنبال دستیابی به راهحلی مشترک نباشیم. گواه روشن این مدعا موضوع هستهای ایران است که درخصوص آن توانستیم پس از چند سال مذاکرات فشرده به توافق دست یابیم. امروز نیز موضوعاتی وجود دارند که باورهای دو کشور ایران و آلمان درباره آن متفاوت است.
برای مثال ایران و آلمان دراینباره که مناقشه سوریه چگونه باید حلوفصل شود، اختلاف نظر دارند. ما معتقدیم ایران بهعنوان یک طرف گفتوگوی مهم در حل بحرانهای منطقهای باید شرکت داده شود البته این فقط درباره سوریه یا عراق صدق نمیکند. در کنفرانس پترزبرگ در بن که درباره ثبات موقعیت در افغانستان برگزار شده بود، ایران نشان داد میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد.
موضع آلمان درباره سوریه چیست و این اختلاف نظرهایی که آلمان با ایران درباره سوریه دارد، چه مواردی هستند؟
ما اعتقاد داریم مسئله سوریه حتما باید از طریق دیپلماسی و سیاسی حل شود، راهحل نظامی را رد میکنیم. نخستین پیششرط برای هرگونه توافقی، ترک مخاصمه است. ابتدا باید مطمئن شد طرفین به آتشبس توافقشده پایدار معتقد و پایبند باشند و آن را در عمل اجرا کنند.
موضوع دوم ارسال کمکهای انسانی برای غیرنظامیان است. متأسفانه بعضی اوقات محدودیتهایی در این کمکها ایجاد میشوند و چنانچه ایران از نفوذ خود بر نهادهای سوری در جهت تسهیل در رساندن کمکها استفاده کند، ما از این موضوع استقبال میکنیم. برعکس، از گروههای اپوزیسیون انتظار داریم آنان نیز تلاش کنند کانالهای رساندن کمکها باز نگه داشته شوند.
موضوع سوم که باید به آن پرداخته شود، این است که چگونه فرایند انتقال قدرت سیاسی در یک نظم صلحآمیز سوری باید برقرار گردد. اینها پرسشهای مهمی هستند که در سطح بینالمللی باید درباره آنها بحث و گفتوگو شود.
در آمریکا ما شاهد مبارزات انتخابات ریاستجمهوری هستیم و میبینیم نامزد جمهوریخواهان آقای ترامپ است، کسی که میگوید اگر بر سر کار بیاید توافق هستهای را به کلی لغو میکند و وارد مذاکرات تازهای میشود. موضع آلمان در قبال چنین صحبتها و تصمیماتی چه خواهد بود؟
من چنین تعابیری را تفسیر نمیکنم و هیچگونه ارزیابی درباره احتمالات سیاست آینده سایر کشورها انجام نمیدهم.من اینجا هستم که در رابطه با سیاست خارجی آلمان صحبت کنم.
سؤال من هم مربوط به واکنش آلمان بود.میخواهم بدانم آلمان تا کجا به قرارداد هستهای با ایران پایبند است و پایبندی آلمان تا چه حد به رابطهای که با آمریکا دارد بستگی دارد؟
آلمان نیز مانند سایر شرکای غربی و ایران در چارچوب برجام، از نظر قانونی پایبند است. کوششهایی که آلمان در این زمینه انجام میدهد کاملا مشخص و روشن است. طرفین باید به توافقی که انجام شده، پایبند باشند و تعهداتی که بر سر توافق کردند به اجرا درآورند.
درباره روابط اقتصادی ایران و آلمان، قبل از تحریمها آلمان مهمترین شریک تجاری ایران در اروپا بود، بعد از تحریمها تا حدودی روابط ایران با فرانسه نزدیکتر شد؛ درحالحاضر فکر میکنید ما از لحاظ اقتصادی به شرایط قبل از تحریم برگردیم؟
بهدرستی اشاره کردید که پایههای ارتباطات اقتصادی بین ایران و آلمان بهطور سنتی تنگاتنگ و فشرده است.بسیاری از تجار هرگز ایران را ترک نکردهاند و دیگران هم اگرچه در محل حضور نداشتهاند، اما ارتباطات تجاری خود را همچنان حفظ کردهاند. شبکههایی که در این راستا به وجود آمدهاند و اعتماد متقابل، سرمایهای را ایجاد کرده است که نتیجه دهها سال همکاری است. بهعنوان سفیر آلمان بسیار خرسندم میبینم کیفیت کالاهای آلمانی در ایران دارای شهرت فوقالعادهای است. ازاینرو اطمینان دارم شرایط برای فشردهترکردن روابط تجاری ما بسیار مناسب است. اینکه ایران با سایر کشورها نیز ارتباطات قویتری برقرار نماید بدیهی است. باز شدن اقتصاد ایران، پیشرفت خوبی است.
حدود ٢٠٠ هزار ایرانی در آلمان زندگی میکنند. بعد از تحریمها چه مشارکتهای فرهنگی بین ایران و آلمان آغاز شده است و اینکه در زمینه مهاجرت چه تبادلاتی میان ایران و آلمان انجام شده است؟
بله، تعداد مهاجران ایرانی در آلمان بالاست.در میان این تعداد بسیاری دارای تابعیت ایرانی – آلمانی هستند و برخی از آنها هم بهتازگی وارد شدهاند. در میان کسانی که سالهاست در آلمان زندگی میکنند، دانشمندان عالیرتبهای، مانند پرفسور سمیعی، داریم که چندی پیش یک کنگره بینالمللی درباره مغز و اعصاب در تهران برگزار کرد.
این نمونهای بارز برای وجود پتانسیل در روابط پژوهشی میان ایران و آلمان است. او در مقام پایهگذار مرکز مغز و اعصاب (INI) در هانوفر، قرار است در نزدیکی تهران مرکزی شبیه به آن افتتاح کند. البته بهطورکلی تعداد پزشکان و دانشمندانی که از جامعه ایرانی در آلمان زندگی میکنند بسیار زیاد است. هنگامی که با آنان وارد گفتوگو میشویم، متوجه میشویم آنان همچنان به وطن خود، ایران، تعلقخاطر زیادی دارند. اینها بین دو فرهنگ و دو کشور در حرکت هستند و به خاطر علم و تخصص خود به هر دو کشور غنا میبخشند.
تعداد افرادی که در ماههای اخیر از ایران به آلمان مهاجرت کردهاند هم زیاد است. اگرچه دلایل این مهاجرتها از مورد تا مورد دیگر متفاوت است و این موضوعی است که باید جدا به آن بپردازیم. درباره روابط فرهنگی میان ایران و آلمان پیشتر گفتم که دارای دیرینهای سنتی است. در این زمینه تمایل به سوی تبادلات بیشتر و قویتر است؛ بهعنوان نمونه زمستان گذشته برای نخستینبار «گروه تئاتر برلین» به ایران آمد و در فستیوال تئاتر فجر، تئاتر «هملت» را اجرا کرد که برنده جایزه شد. سال گذشته در نمایشگاه هنرهای معاصر، آثار اتوپینه، هنرمند نامآشنا در جهان، به نمایش درآمد که آن نمایشگاه هم با اقبال زیادی مواجه شد.
تبادل دانشجو میان دو کشور نیز نقش کلیدی بر عهده دارد. درحالحاضر در اروپا به تنهایی ششهزارو ٥٠٠ دانشجوی ایرانی تحصیلات دانشگاهی خود را میگذرانند؛ بسیاری دیگر در تهران به یادگیری زبان آلمانی مشغول هستند. چند هفته پیش رهبر ایران به این لزوم اشاره کردند که جوانان در کنار زبان انگلیسی تحصیل در سایر زبانهای خارجی را نیز امکانپذیر سازند.آلمان آماده است اگر علاقهمندیای دراینباره وجود دارد، حتما همکاریها در این زمینه گسترش یابند.
البته ما این مورد را بهعنوان یک دیالوگ میبینیم و نه یک خیابان یکطرفه. امیدواریم در زمینه هنرهای تجسمی بهزودی نمایشگاههایی از هنرمندان ایرانی داشته باشیم تا مردم آلمان هم، با فرهنگ ایران آشنا شوند. علاقه به فرهنگ ایران در آلمان بسیار زیاد است بازتاب این علاقه در تعداد جهانگردانی که از آلمان به ایران میآید، مشخص است.