“ویلیام مکس وایتهد” سفیر جمهوری آفریقای جنوبی در تهران به ابعاد زندگی ماندلا، رهبر آزادی سیاهان آفریقای جنوبی پرداخته است.ماندلا زنده است تا عدالت و برابری زنده است؛ این جملهای بود که روزی که بیماری او رو به خامت گذاشت، روی صفحههای شبکه اجتماعی نوشته شد. امروز گرچه ماندلا در بستر بیماری افتاده ولی روزی نیست که دوستدارانش بیرون بیمارستان برای سلامتیاش دعا نکنند؛ کسی که سمبل مبارزه و تلاش در برابر نابرابریهای اجتماعی بود و برای رسیدن به حق برابری و عدالت سیاهان آفریقای جنوبی بیش از دو دهه به زندان رفت و هزینه آزادی را در حبس و زندان داد.
در سالهای آپارتاید،رژیم چه شاخصهای داشت. با اینکه از نظر جعیتی اکثریت جمعیت با سیاهان بود اما این سفیدها بودند که تبعیض نژادی را بر قرار کرده بودند چرا این اتفاق رخ داد؟
این ماجرا به دوره استعمار برمیگردد. البته من نمیخواهم به ریشههای تاریخی این ماجرا بپردازم چراکه فرصت دیگری میطلبد. اما در مورد اینکه چرا رژیم آپارتاید برقرار شد، دلیلش همین استعمار و روابطی که در همان زمان توسط بریتانیاییها در آفریقای جنوبی برقرار شد، بود. اصلاً یکی از دلایل تشکیل کنگره ملی آفریقا موضوع اراضی بود. در واقع موضوع اراضی تبعیض نژادی را در آفریقای جنوبی تقویت کرد و آفریقاییها را در سرزمین مادریشان بیزمین کرد.
ماندلا در ابتدا برای رفع تبعیض نژادی چه کرد و چه نقشی در این مبارزه داشت؟
برای اینکه بدانیم ماندلا چه نقشی در این زمینه داشت باید نقش او را در ارتباط با مبارزات کنگره ملی بررسی کنیم؛ زمانی که او با همراهی چندنفر دیگر سازمان جوانان کنگره ملی آفریقا را پایهگذاری کردند؛ درواقع ماندلا به عنوان عضو پایهگذار سازمان جوانان با سازماندهی، فعالیتهای شبهنظامی بیشتری را برای کنگره ملی آفریقا به ارمغان آورد. سازمان جوانان در آن زمان فکر میکرد که رویکرد رهبری قدیمی حزب کنگره ملی آفریقا در مبارزات محافظهکارانه بوده است. دولت هم تنها از منافع سفیدپوستان حمایت میکرد. پس این احساس همگانی در شکلگیری مبارزه به شکلی که آقای ماندلا میخواست، بهوجود آمد. همین احساس همگانی باعث پیروزی فلسفه ماندلا در آفریقای جنوبی شد.
به عدم خشونت پایبند باشیم. این به چه معناست؟ فلسفه مبارزه او چه بود؟
در سال 1950حزب کمونیسم آفریقای جنوبی غیرقانونی اعلام میشود. الیور تامبو، دبیرکل وقت حزب کنگرهملی آفریقا بر این باور بود که اگر امروز حزب کمونیسم را غیرقانونی کردند. فردا نیز نوبت حزب کنگره ملی است در نتیجه آمادگی برای فعالیت زیرزمینی شکل گرفت. البته این ایده ماندلا مخالفینی داشت چراکه معتقد بودند فعالیت اینچنینی در شرایطی که کنگره ملی غیرقانونی اعلام نشده راهکار اجرایی مناسبی نیست و ممکن است که به مسیر مبارزه آسیب برساند.
البته یک سری پیوندها میان مبارزین آفریقایی جنوبی و هند که متاثر از اقدامات گاندی در آفریقای جنوبی بودند، وجود داشت که منجر به عقد پیمان «کوماداد و نایکر» میان این دو شد. این موضوع نیز با توجه به حضور گاندی در آفریقای جنوبی شیوهاز مبارزه را به وجود آورد که متاثر از «مبارزه منفی» گاندی بود در آن زمان قصد کنگره این نبود که در مبارزه مسلحانه درگیر شود. اما در سال 1960 که هیچ یک از راههای مبارزه صلحآمیز پاسخگوی نبودند، این گزینه روی میز آمد. بیش از آن کارکرد کنگره ملی به عنوان یک گروه حقوق بشری نیز مطرح بود که به دنبال رفع نابرابریهای اجتماعی از راههای مبارزه شبهنظامی صلحآمیز بود. کنگره ملی با افزایش سرکوبها، طراحی را پیشنهاد داد که طرح ماندلا نامیده شد و به شکلگیری شاخصه نظامی کنگره انجامید که ماندلا فرماندهی آن را برعهده گرفت.
در دهه 60 کمپینی در آفریقای جنوبی شکل گرفت به نام «سرپیچی از قوانین ناعدلانه» که ماندلا از سازمان دهندگان اصلی آن بود. جنبشی فراگیر علیه قوانین ناعادلانه منجر شد که احزاب مختلفی را مانند حزب کنگره ملی آفریقا، سازمان رنگین پوستان کنگره ناتال ایندین، کنگره ترنزوال ایندین،اتحادیه اصناف، سازمانهای جتماعی مدنی، کنگره سفیدپوستان دموکرات را در خود داشت و با تدوین منشور آزادی که شامل خواستههای دموکراتیک حداقل بود به بیان خواستههایی از قبیل متعلق بودن آفریقای جنوبی به همه دسترسی به منابع طبیعی برای همه و صلح و امنیت برای همه پرداخت.
ماندلا گفت همانطور که باید به تسلط سفیدها پایان داده شود، از استیلای سیاهان نیز جلوگیری شود. این به چه معناست؟بههرحال اکثریت امروز در اختیار سیاهان است و جنبش ضدتبعیض توسط سیاهان در برابر نابرابریهای اجتماعی شکل گرفت. ماندلا چرا این سخن را بیان داشته است و چگونه توانست مرز میان این دو را بردارد؟
سوال بسیار سختی پرسیدید. در دوران مبارزه در این مورد بحثهای فراوانی صورت گرفت که برخی از آن در منشور آزادی که به شما گفتیم بازتاب یافته است که آفریقای جنوبی متعلق به همه کسانی است که در آن زندگی میکنند در عین حال نژادپرستی مثل سرطان میماند که یک شبه قابل درمان نیست. کسانی بودند که در راه تحقق آزادی زندان رفتهاند، کشته شدهاند و هزینههایی را متحمل شدهاند که دولت باید در رفع و ترمیمی این دردها بکوشد. ما در آفریقای جنوبی روزی داریم به نام روز مصالحه؛ آقای ماندلا نیز گفتهاند که گذشتهها، گذشته است و حتی در روز مراسم تحلیف خودشان گفتند که هیچ وقت نباید کسی به خاطر رنگ پوستش مورد تبعیض و نابرابری قرار گیرد. اینکه بگوییم همه چیز درست شده البته نیست، چه آنکه امروز خیلی از فقرا سیاه و خیلی از پولدارها سفید هستند. اما دولت برنامه ملی حل مشکلات را تدوین کرده و اجرای میکند برنامههایی توسعه ملی که به نابرابری دوران گذشته میپردازد و اینکه در روابط متقابل به این حرف ماندلا دقت کنیم که گذشتهها گذشته است و باید به آینده فکر کرد با همکاری ملی در تولید و فعالیتهای اقتصادی.
نکته دیگر اینکه تبعیضنژاد در بستر نابرابریهای اقتصادی بهوجود آمده، برای حل این موضوعات سازمانهایی وجود دارند مانند کمیسیون حقوق بشر که از حقوق افراد حمایت میکنند و از نژادپرستی سازمان یافته ممانعت میکند. در آفریقای جنوبی ماندلا نماد برسته ضدتبعیضنژادی است و میتواند الهامبخش ما باشد. این مساله در تمام روسای جمهور بعد از او نیز از جمله آقای زوما، رئیسجمهور کنونی وجود دارد که از درون یک سنت ضدنژادپرستی و دموکراتیک بیرون آمده است. ضمن اینکه با این برنامهها و شرایط دیگر کسی نمیتواند در آینده با یک شعار نژادپرستی به قدرت برسد. دیگر آن دوران به پایان رسیده است.