موضوع سطح رفاه اجتماعی کشورها در جهان از جمله شاخص هایی است که هرساله بر پایه هشت زیرمجموعه اقتصاد، حکومت، آموزش، بهداشت، امنیت، آزادی فردی، سرمایه اجتماعی و فرصت شغلی توسط موسسه معتبر لگاتوم مورد بررسی قرار می گیرد برپایه آخرین آمار سال 2014 کشور فنلاند در رتبه هشتم بالاترین سطح رفاه اجتماعی قرار گرفته است. برپایه همین آمار کشورهای نروژ، سوییس و نیوزلند نیز در رتبههای اول تا سوم بهترین سطح رفاه اجتماعی جهان جای گرفته اند. در سفری که “واپا تایپل” وزیر سابق فنلاند به تهران داشت با وی درباره وضعیت حوزه سلامت و خدمات اجتماعی در این کشور گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با “واپو تایپل” وزیر سابق بهداشت فنلاند
خیلی ممنون از اینکه امروز فرصت خود را در اختیار ما قرار دادید تا در خدمتتان باشیم.
تشکر از شما بابت اینکه تشریف اوردید.
لطفا قبل از مصاحبه شرحی از سمت های خود را بیان کنید.
بنده دکترای روان پزشکی کودکان دارم. سی سال پیش وزیر امور اجتماعی و سلامت فنلاند بودم.
چه زمانی عهده دار وزارت بودید؟
از سال 1982 برای یک دوره چهار ساله.
در سال 2010 شما یک جایزه بیست هزار یورویی در حوزه سلامت روان دریافت کردید. این جایزه از سوی کدام نهاد به شما اهدا شد؟
بله، آن سال من این جایزه را از یک شرکت بزرگ بیمه گرفتم. آنان هر ساله جایزه ای را به افرادی که در حوزه پزشکی در طول سال ها خدماتی ارائه کرده اند اختصاص می دهند.
از حوزه بهداشت روان، سالمندان و صلح به عنوان حوزه های تخصصی شما نام برده می شود . به عنوان فردی که در دوره ایی وزیر بهداشت فنلاند بوده اید، بفرمایید که سیستم بهداشت و خدمات عمومی در حوزه سلامت در کشور فنلاند چگونه است؟ آیا همه مردم تحت پوشش بیمه قرار دارند؟ آیا کسی که به بیمه مراجعه می کند از خدمات رایگان بهره می برد؟
خدمات در فنلاند بر اساس مالیات است و البته هر کسی که در فنلاند زندگی می کند تحت پوشش بیمه می باشد. ما به شهرداری ها مالیات می پردازیم و آنان نیز خدمات عمومی ارائه می دهند. ما همچنین به دولت نیز مالیات می دهیم که در پی آن دولت به شهرداری هایی که از نظر مالی ضعیف هستند یارانه تخصیص می دهد. بنابراین ارائه خدمات عمومی در همه جا تضمین شده است.
همچنین ما در فنلاند سیستم بیمه سلامت داریم که از 64 سالگی آغاز می شود. این بیمه در مواقع بیماری هزینه های درمان و بیمارستان و مراقبت های پزشکی شما را پوشش می دهد که 9 % تولید ناخالص داخلی ما می باشد که این عدد میانگین اتحادیه اروپا است. برای مثال هزینه ها در فرانسه، آلمان و ایالات متحده به مراتب بیشتر است. در واقع سیستم سلامت ما بر اساس مراقبت های بهداشتی اولیه همچون زایمان بنا شده است.
برای بیماری های پرهزینه همچون سرطان، دولت چقدر حمایت می کند؟
حمایت خاصی وجود ندارد، چون همه چیز را همان سیستم پوشش می دهد. برای مثال من به خاطر سرطان بینی که دوبار عمل جراحی شدم 35 دلار پرداخت کردم. همسرم نیز برای عمل بای پس و تمامی مخارج بیمارستان کمتر از 100 دلار پرداخت کرد. اگرچه ما مالیات می پردازیم اما از پرداخت آن رضایت داریم زیرا می دانیم که مالیات برای خودمان خرج می شود و در سیستم فساد وجود ندارد.
چند درصد از درآمد خودتان را مالیات می دهید؟
دو سیستم پرداخت مالیات وجود دارد. یکی پرداخت 19 % به شهرداری ها. فقرا از پرداخت این مالیات معاف هستند. دومی نیز پرداخت مالیات به دولت می باشد که به شکل تساعدی است. برای مثال همسر من در سال جاری در مجموع 45 % مالیات پرداخت کرد.
براساس آمار و داده ها، تعداد قابل توجهی از زنان فنلاندی زندگی مجردی دارند. این امر می تواند به آسیبهای فکری و روانی منتج شود. دولت برای این قشر چه تمهیداتی در نظر گرفته است؟
این موضوع جهان شمول شده است، بدین معنا که تعداد کسانی که تنها زندگی می کنند در سطح دنیا رو به افزایش هستند و باید در نظر داشت که این افراد متشکل از مردان و زنان در فنلاند هستند.
البته مردان عمر کوتاهتری دارند و زنان کمی بیشتر زندگی می کنند. چندی پیش، این مسئله را با دولت مطرح کردیم و خواستار پیگیری و رسیدگی به آن شدیم. مشکلات ناشی از این اتفاق، عمدتا جنبه اقتصادی دارند و نه روانشناسی. پس از مطالعه دقیق جمعیت کشور دریافتیم که قریب به 4 درصد جامعه از تنهایی شدید رنج می برند.
با توجه به اینکه گفته می شود مرم فنلاند به نسبت مناطق گرم سیر تا حدودی در امور جنسی سردمزاج هستند. آیا این وضعیت باعث تشدید تنهایی آنها نشده است؟
من اینگونه فکر نمی کنم. هرچند که در میان خودمان، ما معتقدیم همواره محزون و کمی ساکت هستیم و این خود، دلایل مختلفی دارد. فنلاندی ها خانواده های بزرگی ندارند. بسیاری از دانشجویان، بیش از 40 هزار نفرشان تنها و در خانه های خودشان زندگی می کنند و دوران پیش از تاهل را می گذرانند. برخی نیز مجرد، طلاق گرفته و یا بی کار هستند. این افراد نیز تنها بسر می برند.
مورد دیگر افزایش سن ازدواج است. در حال حاضر، سن بارداری و زایمان به 30 سال رسیده است، در حالی که پیش از این و در دوران ما، این عدد 22 سال بود. پس باید دقت کرد که بسیاری از تمایلات موجود از بطن جمعیت نشأت می گیرند و نه از جنبه های روانشناختی. این چیزی است که در تمام کشورهای صنعتی اتفاق می افتد.
کشورهای بسیاری درصدد هستند تا به سطح خدمات اجتماعی و نیز کیفیت سلامتی که در فنلاند عرضه می شود دست پیدا کنند ولی حتی در ایالات متحده نیز چنین سطحی از خدمات یافت نمی شود.
در تمامی موارد، ما خواستار انجام مطالعات دقیق بودیم و در صورت عدم وجود مبنای قوی اقتصادی، هیچ یک از این مطالعات محقق نمی شدند. ما حتی به دانشجویان فنلاندی وام هایی اعطا می کنیم که موعد بازپرداخت آنها به دوره پس از فارغ التحصیلی آنان موکول می شد. این رویه هنوز هم در جریان است. پس از آن، میزانی مقرری مالی برای آنان تعیین کردیم. اتحادیه های دانشجویی نیز بسیار قوی بودند و نقش فعالی را در سیاست کشور ایفا می کردند. هریک از آنان به حزب جداگانه ای می پیوست و اتحادیه ها را مورد حمایت قرار می داد. خود من نیز در دوران دانشجویی، از فعالان سیاسی بودم.
به عنوان یک فعال جامعه مدنی در فنلاند، طی چند دهه حضور در عرصه خدمات بهداشتی و سلامت چه فعالیت هایی در حوزه بهداشت روان انجام داده اید؟
حکایت بسیار طولانی ای دارد. هنگامی که در دهه 1960 فعالیت هایمان را آغاز کردیم، مردم بسیاری در بیمارستان های روانی بستری بودند. پس از سوئیس و ایرلند، کشور ما بیشترین تعداد مریض روانی را داشت، شاید بتوان گفت نیم درصد از کل جمعیت کشور مریض بودند.
چرا سعی نکردید بجای بستری کردن مریض های روانی، مشکلات آنان را با مشاوره حل کنید؟
این نیز یک رویکرد در روانشناسی بود. به همین دلیل، ما شروع به ایجاد راه های جدید درمان و نگهداری این افراد در محیط های اجتماع کردیم.
با توجه به اینکه تخصص شما روانشناسی کودک بود، چرا بیش از کودکان با مردم میانسال و سالخورده در تعامل بودید؟
دلیلش این بود که پس از ژاپن و ایتالیا، فنلاند سریعترین آهنگ افزایش سن را داراست و همین عامل تعیین کننده نیازهای امروزمان است. خود من هم در حال پیر شدن هستم و 74 سالم است.
آیا شما در حال حاضر قصد بهبود خدمت رسانی به افراد سالخورده را دارید؟
بله. در حال گردآوری بسترهای مناسب فناوری برای این گروه سنی هستیم.
چه آینده ای را برای روند رو به توسعه حوزه سلامت در فنلاند پیش بینی می کنید؟
اکنون نیاز به بازآرایی و سازماندهی مجدد بسیاری از زیرساخت ها و نهادها به چشم می خورد، زیرا همه چیز باید هرلحظه بهتر از قبل شود.
به نظرتان بزرگترین مشکل حوزه سلامت در فنلاند چیست؟
کمبود افراد با صلاحیت برای نگهداری از افراد سالخورده.
در سال 2009، زمانی که آنفولانزای خوکی در جهان همه گیر شده بود، یکی از خبرگزاری های ایرانی از فردی به نام راونی کیلده وزیر بهداشت سابق فنلاند، این خبر را منتشر کرد که ایالات متحده با انتشار این بیماری به دنبال مرگ برخی از افراد در جهان است. آیا این موضوع صحت دارد؟
این یک سوتفاهم بود. وی هیچگاه وزیر نبود و در فنلاند نیز از افراد واجد شرایط و معتمد به حساب نمی آید و شارلاتان می باشد. البته وی دکتر است اما اکثریت در سلامت روانی و فکری وی شک دارند.
از دیدگاه شما مشکلات اصلی سیستم خدمات رفاه اجتماعی ایران چیست؟
در ابتدا، به ما اطلاع دادند که 8 میلیون فردی که تحت پوشش بیمه نبوده اند، اکنون از این خدمات بهره مند هستند. این مسئله بسیار مهم است، چرا که در صورت عدم پوشش سراسری بیمه، مردم هزینه ها زیادی خواهند کرد. در این سیستم مردم به شکل یکسان مورد حمایت نظام بیمه ای کشور قرار نمی گیرند ولی در فنلاند، سامانه خدمات عمومی ما بسیار وسیع است و در مقابل آن، بخش خصوصی سهم اندکی را در دست دارد. بنابراین، مردم اعتقاد خاصی به خدمات اجتماعی دارند و این خود بسیار با ارزش است.
شما فرد بسیار با تجربه ای در حوزه مدیریت سلامت و بهداشت روان هستید. پیشنهادتان برای کسانی که به نوعی در ایران یا دیگر کشورها حیطه کاری شمارا دنبال می کنند چیست؟
بهتر است از نصیحت و پیشنهاد خودداری کنیم، چرا که برای چنین کاری، نیاز به مطالعه تاریخچه یک کشور و جامعه آن در کنار بسترهای مالی و احتمالات قریب الوقوع هست.
گفتگو از: محمدرضا نظری






