جین لویسون از سال 1970 به مدت شش سال در ایران زندگی کرده است و طی سالهای اخیر سفرهای متمادی به ایران داشته است. وی طی سه دهه اخیر بر روی جنبه های مختلفی از ایرانشناسی فعالیت کرده است؛ که از آن میان می توان به مدیریت پروژه گلها توسط وی اشاره کرد. این پروژه از سال 2005 در ذیل پشتیبانی دانشگاه سوآز و تعدادی از نهادهای غیردولتی راه اندازی شده است؛ تا ضمن جمع آوری برنامه های پخش شده از رادیو ملی ایران، به ساماندهی آنها بپردازد. برنامه‌ٔ راديویی گل‌ها، به مدت ۲۳ سال از ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ پخش می‌شده که شامل۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخوانی به همراه آواز بوده است. اين برنامه با معرفی دوباره‌ٔ بيش از ۵۶۰ شعر فارسی (از قديم تا جديد) توانست تاثیر عمیقی بر توده های جامعه آن دوران داشته باشد و پخش اين اشعار از راديو، علاقه به ادبيات كلاسيك فارسی را جان ‌تازه ایی بخشید و تقاضا برای انتشارِ ديوان شاعران كه سال‌ها مهجور مانده بودند را وسعت بخشید. به منظور بررسی فعالیت های خانم جین لویسون و نیز روند اجرایی این پروژه با وی گفتگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.

گفتگوی اختصاصی آوا دیپلماتیک با جین لویسون دانشیار پژوهشی گروه موسیقی دانشگاه سواز

چگونه به زبان و ادبیات فارسی علاقه مند شدید؟ چه عاملی سبب تشویق شما برای سفر به ایران شد؟

در دوران تحصیل و در کلاسهای تاریخ و جغرافیا، همواره درباره ایران مطالعه می کردم و همیشه شیفته فرش ها و مینیاتورهای ایرانی بودم. اما وقتی ترجمه اشعار مولانا، حافظ و سعدی را به زبان انگلیسی خواندم، متوجه شدم که ادبیات فارسی، عمیق ترین، زیباترین و الهام بخش ترین ادبیاتی است که تا به حال با آن برخورد کرده ام.

من و شوهرم، دکتر لئونارد لویسون تصمیم گرفتیم به ایران برویم و با فرهنگ شگفت انگیز این کشور که سبب شکل گیری چنین ادبیاتی شده است آشنا شویم و زبان فارسی را فرابگیریم تا بتوانیم این اشعار را به زبان اصلی بخوانیم.

چرا شیراز را برای اقامت و ادامه تحصیلتان انتخاب کردید؟

هنگامی که به تهران رسیدیم، با کلان شهری مواجه شدیم که مانند هر کلان شهر دیگری در دنیا، مملو از ترافیک و ساختمان های سربه فلک کشیده و امروزی بود. پس از چند هفته، با تعدادی از دوستان که اهل شیراز بودند ملاقات کردیم و آنها ما را به شیراز و خانه خود دعوت کردند. وقتی به شیراز رسیدیم، شیفته آن شدیم.

این شهر دقیقا همان چیزی بود که ما در ذهن خود به عنوان یک شهر ایرانی تجسم کرده بودیم. شهری که هنوز باغهای زیبا، گلهای رز، بلبل ها و شکوفه های نارنج را، همانطور که در اشعار سعدی و حافظ خوانده بودیم، در خود داشت.

چند سال در ایران زندگی کردید؟ چه خاطراتی از آن دوران به یاد دارید؟

ما در سال 1973 و در ماه جولای به ایران آمدیم و حدود تحویل سال نو و کریسمس سال 1978 آنجا را ترک کردیم. در دانشگاه پهلوی، خودمان را غرق در مطالعه تاریخ و ادبیات فارسی کردیم و روزهای تعطیل نیز، به ملاقات دوستان مسن تری می رفتیم که عمر خود را وقف شعر کلاسیک فارسی کرده بودند و پس از خواندن شعر توسط ما، آنها شعرهایی که در معانی آن مشکلی داشتیم را برایمان معنی می کردند. همچنین برای پیاده روی به کوههای اطراف شیراز نیز می رفتیم. البته در تعطیلات تحصیلی نیز با خانواده های دوستانمان به شهرها و مناطق دیگر ایران مسافرت می کردیم.

از آن زمان تا کنون، چندبار به ایران سفر کرده اید؟

از سال 2000 تا کنون، چند باری برای دیدار دوستان، شرکت در همایشها و جمع آوری برنامه های گلها به ایران آمده ام؛ در مجموع می شود گفت که حداقل 10 الی 12 مرتبه به ایران مسافرت داشته ام.

پس از ترک ایران و پیش از آغاز پروژه گلها، برروی چه پروژه های کار کردید؟

پس از ترک ایران، در ابتدا به عنوان مترجم برای کسانی که برای درمان به خارج از کشور می آمدند و انگلیسی بلد نبودند کار می کردم. پس از آن، در حوزه های ترجمه، ویراستاری و تصحیح دستنویس ها از ادبیات فارسی کلاسیک به انگلیسی با یک ناشر همکاری کردم.

شما از سال 2005، فعالیت خود را بر روی پروژه گلها آغاز کردید. چه نکته ایی توجه شما را به این پروژه جلب کرد؟

در ایران، ما همیشه در کنار خانواده دوستان ایرانی خود، برنامه گلها را گوش می دادیم و از همان دوران، به آن علاقه مند شدیم. در سالهای 2004 و 2005، یعنی هنگامی که عصر موسیقی دیجیتال به سرعت فراگیر شد، ما نیز نوارهای کاست خودمان که از ایران آورده بودیم را شروع به تبدیل کردیم. در همین موقع فهمیدیم که تا کنون هیچگونه مطالعات دانشگاهی ای درباره برنامه گلها انجام نشده است و مشخص نبود آیا دسترسی به آرشیوی کامل از این برنامه وجود دارد یا خیر. در نتیجه تصمیم گرفتم که پروژه گلها را انجام دهم.

پروژه برنامه رادیویی گلها چه تاثیری بر وجهه اجتماعی و فرهنگی ایرانیان در آن زمان داشت؟ آیا تاثیری بر روی آگاهی فرهنگی یا جمعی داشته است؟

از دهه 1950 تا 1970 که برنامه گلها در حال پخش بود، میزان بیسوادی در ایران بسیار بالا بود، چرا که اکثر مردم هیچگونه دسترسی به مواد مطالعاتی چاپ شده نداشتند. با این حال، ایرانیان به صورت ذاتی عاشق شعر هستند و حتی اگر توانایی خواندن شعر را نداشته باشند، آن را حفظ می کنند.

اگر در آن دوران، از یک فرد عادی در خیابان می خواستید تا نام چند شاعر را به زبان بیاورد، به طور حتم فقط نام همان چند شاعر معروف، مانند مولانا، حافظ، سعدی، فردوسی و عمر خیام را می توانست نام ببرد. در پروژه گلها، اشعار شاعرانی از سده نهم میلادی تا سال 1978 و یا به عبارتی، یک بازه زمانی 1100 ساله، از طریق رادیو که یک رسانه رایگان است، به مخاطبان معرفی می شد.

داوود پیرنیا، تهیه کننده اصلی برنامه های گلها و همکارانش بهترین اشعار این 700 شاعر را انتخاب می کردند و بدینوسیله میراث غنی و متنوع ایران را برای عموم مردم قابل دسترسی می کردند. از منظر موسیقایی، می توان گفت بهترین موسیقیدانان، خوانندگان و آهنگسازان ایرانی به روند ساخت برنامه گلها کمک کردند. تهیه کنندگانی همچون داوود پیرنیا و پس از وی، هوشنگ ابتهاج دقت بسیاری به خرج دادند تا تنها موسیقی و آهنگ ایرانی در این برنامه ها عرضه شود و از موسیقی ای که تحت تاثیر آشکار موسیقی خارجی باشد پرهیز می کردند.

این افراد به نوعی فضای امنی را برای موسیقی ایرانی ایجاد کردند تا این هنر پیشرفت کند و حفظ شود، آنهم در زمانی که موسیقی ایرانی مورد آمیختگی شدید با سبکهای ترکی، عربی، هندی و غربی بود. من در مقالات دیگر به تفصیل در این باره مطالبی نوشته ام. درست مانند آنچه در زیر آمده است:

“گلهای آواز و موسیقی ایرانی، داوود پیرنیا و آغاز برنامه گلها” تالیف جین لویسون، ژورنال مطالعات ایرانشناسی، شماره 1 (2008)، ص. 79-101.

برگردان به فارسی توسط م.ر.پورجعفری، “گلهای آواز و موسیقی ایرانی: داوود پیرنیا و آغاز برنامه گلها” فصلنامه موسیقی ماهور، شماره 44، تهران، ایران، زمستان 2009

“حفاظت و صیانت از برنامهء رادیویی گلهای ایرانی و میراث شعر و موسیقی ایرانی” برگرفته از “از خاک تا عصر دیجیتال: یک دهه جمع آوری آرشیوهای در معرض نابودی”، ماجا کمینکو، کمبریج، بریتانیا، انتشارات اپن بوک، سال 2015. البته جهت دسترسی به نسخه الکترونیکی کتاب، از لینک زیر می توان استفاده کرد: (لینک)

آیا مطالعه ای در مورد مضامین اجتماعی و فرهنگی که در اشعار و ترانه های موجود در برنامه گلها مطرح شدند داشتید؟

خیر، من هیچگونه مطالعه جامعه شناسی یا آماری مربوط به برنامه رادیویی گلها نداشتم و تنها، اجازه دادم تا موسیقی و شعر خودشان حرف هایشان را بزنند.

گروه موسیقی شناسی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه سوآز چه کمکی در این پروژه به شما کردند؟ چه کسانی حامیان شما بودند؟

دپارتمان موسیقی دانشگاه سوآز (SOAS) از طریق مشاوره در پروژه و همچنین اعطای فرصت های مطالعاتی از نهادها و سازمانهای گوناگون به ما کمک کرد. البته حامیان اصلی پروژه گلها عبارتند از: پروژه آرشیوهای در حال نابودی کتابخانه بریتانیا، موسسه میراث ایران در بریتانیا، آکادمی بریتانیا، موسسه پارسا در ایالات متحده و موسسه ایرانشناسی بریتانیا.

اگرچه افراد بی شمار دیگری به این پروژه کمک کردند که نمی توانم از تمامی آنان در اینجا نام ببرم، اما اسامی همه را در بخش قدردانی در وبسایت پروژه گلها آورده ام که از طریق لینک زیر می توانید آن را ببینید: (لینک)

سالها از روی آنتن رفتن آخرین قسمت از برنامه رادیویی گلها می گذرد. چگونه توانستید این برنامه ها را پیدا و جمع آوری کنید؟

اولین سری از کاست های برنامه گلها را از دوست عزیزمان، پروفسور ویلیام چیتیک دریافت کردیم. ایشان از سال 1966 تا سال 1978 در ایران زندگی کردند و در دانشگاه تهران تدریس می کردند.

ایشان برنامه ها را خودشان از رادیو بر روی نوار های حلقه ای ریل ضبط کرده بودند و آنها را به من دادند. بقیه را نیز از یک مجموعه دار که شنیده بودیم حاضر به ارائه دسترسی به آرشیو خود می باشد و یک مجموعه دار دیگر را به ما معرفی کرد، به دست آوردیم. البته هر موقع که درباره مجموعه داران در ایران، چه در اروپا یا حتی آمریکای شمالی اطلاعاتی به دست می آوردم به دنبال آنها می گشتم.

در واقع مجموعه داران بزرگ بسیاری مانند گلشن ابراهیمی بودند که مجموعه خودشان را به نسخه دیجیتال تبدیل کرده و به موزه موسیقی در تهران هدیه کرده بودند؛ همچنین، مجموعه عبدالرسولی که آن هم توسط خانه موسیقی در تهران به نسخهدیجیتال تبدیل شده است و همینطور مجموعه رادیو ایران که بخش اعظم آن هنوز به نسخه دیجیتال تبدیل نشده است.

من این شانس را داشتم تا به تمامی این مجموعه های بزرگ و نهادها نظیر موزه موسیقی، خانه موسیقی دسترسی داشته باشم. مسئولین آرشیو رادیو ایران نیز در همه موارد، همکاری و حمایت بسیاری را به عمل آوردند. من با تمامی مجموعه داران تعاملی متقابل داشتم و در صورتی که مجموعه شان فاقد بخشی از این برنامه ها بود، آنچه را خودم داشتم به آنان می دادم و آنچه را نداشتم، آنها به من می دادند.

محمدرضا شجریان، از اساتید مسلّم موسیقی سنتی ایران، کار شما بر این پروژه را بسیار تحسین کرده اند. آیا به دنبال کسب مشورت یا راهنمایی از ایشان و یا دیگر هنرمندانی که در زمینه موسیقی گلها فعالیت داشته اند بوده اید؟

خوش شانس بودم که توانستم با بسیاری از هنرمندان و شاعرانی که در برنامه گلها فعالیت داشتند ملاقات و مصاحبه داشته باشم. برخی از آنان متاسفانه دیگر در میان ما نیستند، مثل علی تجویدی، جلیل شهناز، تورج نگهبان، پرویز یاحقی، حسن کسایی، بیژن ترقی، همایون خرم، الهه خانم و محمدرضا لطفی.

من با دیگر اساتید بنام و بزرگ مشورت کردم و ارتباطم را تا کنون با آنان حفظ کرده ام؛ اساتیدی نظیر هوشنگ ابتهاج، اکبر گلپایگانی، فرهنگ شریف، فرهاد فخرالدینی، هوشنگ ظریف، رحیم معینی کرمانشاهی، محمدرضا شجریان و خیلی اساتید دیگر که نامشان در این گفتگو نمی گنجد.

می توانم بگویم که تک تک هنرمندان، شاعران، متخصصین و اساتید، چه آنهایی که با برنامه گلها در ارتباط بودند چه آن هایی که با این برنامه در ارتباط نبودند، افرادی بسیار مهربان و بخشنده بودند، چرا که در مصاحبه ها و ملاقات هایم با آنها، وقت و مشورتشان را در اختیار من قرار می دادند. پروژه گلها بدون کمک و حمایت آن ها ممکن نبود.

شما تمام آرشیوتان را برای دسترسی عموم رایگان برروی اینترنت قرار داده اید. برای این کار با چه چالشهایی روبرو شدید؟

بزرگترین مشکلاتی که در این پروژه با آنها روبرو شدیم، چه در گذشته و چه در حال، مربوط به مسایل مالی هستند، چرا که بقیه کارها با کوشش و تلاش و پشتکار انجام می شوند. من تمام وقتم را بدون هیچگونه چشم داشتی به انجام این پروژه اختصاص دادم، اما نمی توان از دیگران انتظار مشابهی داشت. همانطور که می دانید، پروژه گلها فقط فایل های صوتی برنامه های گلها را در دسترس عموم قرار نمی دهد، بلکه سوابق، پیشینه و اطلاعاتی مانند شرح حال همه شرکت کنندگان، نت موسیقایی ترانه ها و متن نوشته شده همه برنامه ها به هر دو زبان فارسی و انگلیسی را شامل می شود و تمام این اطلاعات قابل جستجو هستند. در واقع شما می توانید هرآنچه که می خواهید را تنها با فشردن سرانگشتانتان بر روی صفحه کلید و فشردن دکمه ماوس بیابید.

تمام کسانی که متن برنامه ها را پیاده سازی کردند، ملودی ها را نوشتند، شرح حال ها را جمع آوری و ترجمه کردند و اطلاعاتی راجع به نوازندگان، شاعران، دستگاهها، گوشه ها و سازها را به فایل های صوتی ضمیمه کردند، همچنین، برنامه نویسان و تمامی کسانی که در این پروژه فعالیت داشتند، باید از نظر مالی تامین می شدند و من باید به دنبال جوایز و دریافت سهمیه های تحقیقاتی برای تامین مخارج آنها می گشتم. علاوه بر اینها، فناوری اطلاعات، اداره و به روز رسانی وبسایت پروژه گلها، نیاز به پرداخت هزینه ماهیانه دارد تا در دسترس بودن خود را حفظ کند. بنابراین، برای بقا و ادامه پروژه گلها، من باید به دنبال کمک هزینه های تحقیقاتی و دریافتشان باشم.

این پروژه چگونه به یاری محققان و دانشجویان زبان فارسی آمده است؟

در حال حاضر، پروژه گلها در بسیاری از دانشگاههای اروپا و امریکای شمالی به عنوان وسیله ای کمک آموزشی برای آموزش ادبیات فارسی به کار گرفته می شود. شعر فارسی برای حفظ یا تبدیل به آواز شدن سروده شده بود و در نتیجه، خوانش آن صرفا از روی کاغذ به مثابه از بین بردن بافت اشعار است. پویاییِ ابیات و مصرع ها از ریتم و طول آنها سرچشمه می گیرد و هنگام گوش دادن به پروژه گلها، شما این امر را به وضوح احساس می کنید.

از میان 850 ساعت برنامه ای که از بین سالهای 1916 تا 1937 بر روی آنتن رفته اند، چند برنامه را توانسته اید بازیابی و به آرشیوتان اضافه کنید؟

تا آنجا که من می دانم، پروژه گلها مشتمل بر مجموعه ای کامل و معتبر از تمامی قسمت های برنامه رادیوییِ گلها است. اگرچه طی دوسال گذشته، چند قسمت را یافتیم که پیش از آن در آرشیو وجود نداشتند، ولی امیدواریم که بتوانیم پس از تبدیل این برنامه ها به نسخه دیجیتال، آنها را نیز درکنار دیگر قسمت ها در آرشیومان قرار دهیم.

با توجه به تحقیقات گسترده شما در حوزه موسیقی، تاثیر این هنر در زندگی و فرهنگ ایرانِ امروز چگونه تحلیل می کنید؟

پاسخ قطعی به این سوال، آنهم بدون انجام تحقیقات تخصصی بر روی این موضوع خاص، کار بسیار دشواری است. این پاسخ بستگی به تعریف شما از زندگی و فرهنگ مدرن ایران دارد. اگر منظورتان از مدرن، معاصر است، آنگاه می توانید ببینید که در رسانه های اجتماعی، نوازندگان و هنرمندان برنامه گلها طرفداران بسیاری دارند و این اتفاق محدود به گروه سنی بالای 50 سال نیست. بسیاری از مردم که طرفدار این هنرمندان هستند و آثارشان را دنبال می کنند، افرادی جوان و در رده سنی زیر 30 سال قرار می گیرند. این مسئله برای من جای بسی دلگرمی است، چراکه امروزه، طیف گسترده ای از موسیقی و آثار گوناگون در اختیار مردم قرار می گیرد.

آیا تفکیک تاریخ موسیقی سنتی ایران به ادوار جداگانه امکان پذیر است؟

البته که امکان پذیر است. موسیقی ایرانی را می توان با توجه به دوره های تاریخی مختلف تعریف و یا طبقه بندی کرد. باید مجدداً بگویم که این نیز بستگی به تعریف شما از موسیقی سنتی ایرانی دارد. ما مدارکی داریم که از موسیقی ایران، آنهم از 2500 سال پیش از میلاد مسیح خبر می دهد. مدارکی که در سنگ نوشته ها و اشیاء سنگی درباره تاریخ ایرانی و پارسی یافت شدند و در نقاشی های دیواری و رساله های بجا مانده از موسیقی سخن گفته اند. با پیدایش فناوری ضبط صدا در اواخر قرن نوزدهم تا کنون، ما می توانیم موسیقی ای را بشنویم که در گذشته دور، نزدیک و حال تولید شده است.

آیا تمایل دارید پروژه های جدید درباره شعر و ادبیات فارسی را شروع کنید؟

از آغاز کارم بر روی پروژه گلها، افراد بسیاری از سرتاسر جهان، آرشیوشان را در اختیار من قرار داده اند. بزرگترین آرزوی من این است که بتوانم این آرشیوها را، درست مانند پروژه برنامه رادیویی گلها، تماما قابل دسترسی کنم و اطلاعات پیش نیاز و همچنین فهرست های علمی و قابل جستجویی را برایشان فراهم کنم. این کار بسیار بزرگتر از آن است که خودم تنها بتوانم انجامش دهم و همان طور که پیشتر گفتم، تنها مشکل پیش رو، تامین مخارج برنامه نویسان و محققانی است که به انجام این پروژه کمک می کنند.

من یقین دارم که با لطف خداوند، این اتفاق سرانجام رخ خواهد داد و ما قادر خواهیم بود تا تمام این مجموعه ها را بطور رایگان در دسترس مردم قرار دهیم.

آیا از دیگر پروژه های قابل توجه مربوط به شعر و ادبیات فارسی که در دانشگاه سوآز انجام شده اند اطلاع دارید؟

در این نهاد آموزشی، ما مرکزی برای مطالعات ایرانشناسی داریم که در آن، بیش از 50 محقق دانشگاهی مشغول کار بر جنبه های مختلف این رشته هستند. مرکز مطالعات ایرانشناسی در حوزه های مختلفی از تحقیقات و آموزه های دانشگاهی در چارچوب ظرفیت های دانشگاه سوآز، از جمله زبان ها و ادبیات، مطالعات دینی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی، روابط بین الملل، موسیقی، هنر، رسانه و سینما (فیلم شناسی) فعالیت می کند. این تحقیقات توسط محققین و دانشجویان بطور جداگانه صورت می پذیرند، و نه توسط دانشگاه. حداقل، 15 استاد دانشگاه سوآز و مرکز ایرانشناسی در حال کار بر روی موضوعاتی مربوط به شعر و ادبیات و موسیقی فارسی هستند.

آیا برای سفر مجدد به ایران برنامه ای دارید؟ آیا تا کنون قصد داشته اید تا تجربه تان را با نسل جوان ایران در میان بگذارید؟

من هرگاه که فرصتش را داشته باشم، عاشق سفر به ایران هستم و دوست دارم تجربه ام را نه تنها با نسل جوانتر ایران، بلکه هرکسی که علاقه مند باشد، در میان بگذارم.

گفتگو از: محمدرضا نظری

  • facebook
  • googleplus
  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
  • linkedin

6 نظرات در حال حاضر

  1. سلام ، سرکار خانم لویسنون ، وقتی برنامه گل ها را گوش می کنیم بی اختیار یاد شما در دلمان زنده می شود ، امیدوارم هر کجا هستید شاد باشید ، ما قدر دان زحمات شما هستیم،

  2. سلام خانم لوینسون .
    بعنوان یک ایرانی که عاشق ادبیات و موسیقی ایرانی هستم ، از شما نهایت تشکر و قدردانی را ، بابت این همه زحمت و تلاش در جهت گردآوری برنامه گلها دارم .
    من از آموزه های حکیمانی که زیبایی معنای هستی را با زیبایی شعر و نثر آمیخته اند و به مردم عرضه داشته اند ،
    استفاده ء بسیار برده ام و آنگاه که زیبایی معنا و لفظ با نغمه و صدایی دل انگیز توام میشود ، برای من تاثیری بسیار بسیار بیشتر دارد و فهم عمیق تری از آن معانی بلند برایم حاصل می شود .
    خدا را شاکرم که در ایران به دنیا آمدم و زبانِ این حکیمان را با زبانِ مادری خود درک میکنم .
    از روح بلند آن حکیمان ، تا کسانی که بهر صورتی سبب شده اند تا آموزه های آنان به ما برسد ، از هنرمندان ،آهنگسازان ، نوازندگان ، تهیه کنندگان و از همه و همه و از شما خانم لوینسون نهایت سپاس و تشکر را دارم .

  3. سلام ودرود بر خانم لویسون لطفا لینک سایتی که شما بانام گلها قرار دادید ورایگان در اختیار همه است رو برایم بفرستید قطعا زحمت شما در جمع آوری موسیقی ایرانی بسیار گرانبها وجاویدان خواهد بود

  4. بانوی عزیز و بزرگوار سرکار خانم لوئیسون – بزرگواری و زحمات شما فراتر از آن چیزی است که بتوان بر زبان راند ، محبتهایتان را ارج می نهیم و دستانتان را میبوسیم و قاطعانه میگوییم وه از صمیم قلب دوستتان داریم ، بهروزی ، شادکامی ، سلامتی و ایان خوب و خوشی را برایتان از خداوند زیباییها آرزو داریم .
    کاش جهت تبادل آسانتر نسبت به ایجاد کانال تلگرامی اقدام می فرمودید .
    با نهایت ادب و احترام

  5. خانم جین لویستون
    با سلام….پرواز همسر عزیزتان به سوی سرای باقی را تسلیت عرض میکنم.
    افسوس که یک جهان اگاهی و شعر و شعور را از دست دادیم.
    همسر شما یک ایرانی واقعی بود …بدون شک کسی که عرفان..,فرهنگ ..و تاریخ ایران رو نشتاسه ایرانی نیست حتی اگر زاده ایران باشه

  6. ای بسا هندو و ترکی همزبان
    ای بسا دو ترک چون بیگانگان
    سلام خانم لویسن .قدردان زحمات شما هستم و آرزوی
    تندرستی و شادمانی برای شما دارم . ارادتمند شما رضا هرمزیان

نظرات بسته شده اند